این عبارت را سه جور معنا کرده اند: اول این که ضمیر در "امرته" به پادشاه فاجر برگردد؛ یعنی در حکومت حاکم فاجر، مؤمن به اطاعت خدا مشغول است و کافر نیز بهره میبرد.
دوم این که ضمیر را به "امیر" برگردانیم نه به "امیر فاجر"؛ بدین معنا که امیر بر باشد یا فاجر، در امارت او مؤمن به وظایف خود عمل میکند کافر نیز بهره خود را میبرد.
معنای سوم این است که مقصود از این مؤمن و کافر، خود آن امیر باشد نه این که مقصود مردم باشند؛ روی این فرض معنا این میشود که: امیری که مؤمن است کارهای خوب میکند، و امیری که کافر است از این امارت بهره مند میشود و بهره های دنیایی میبرد. مردم نیز قهرا در لوای این حکومت به وظایف خود عمل میکنند.
"و یبلغ الله فیها الاجل، و یجمع به الفئ، و یقاتل به العدو، و تأمن به السبل"
(و خدا در زمان او هر کسی را به اجل مقدر میرساند، و به توسط او مالیات جمع، و با دشمن جنگ میشود، و راهها ایمن میگردد.)
یعنی در این حکومت هر کسی عمر طبیعی خود را میکند، چون نزاع و آدمکشی نیست هر کسی عمر خودش را میکند. "و یجمع به الفئ" و به واسطه امیر مالیاتها جمع میشود و عمران و آبادی میشود. "و یقاتل به العدو" جنگ که میشود به وسیله امیر و سلطان نیرو جمع میشود و دشمن از پای در میآید. "و تأمن به السبل" و به وسیله همین سلطان و امیر است که راهها امنیت پیدا میکنند و به کسی تعدی نمی شود.
"و یؤخذ به للضعیف من القوی حتی یستریح بر، و یستراح من فاجر"
(و به وسیله آن حق ضعیف از قوی گرفته میشود تا نیکوکار در رفاه، و از شر بدکار آسوده بماند.)