صفحه ۵۹۴

این عبارت را سه جور معنا کرده اند: اول این که ضمیر در "امرته" به پادشاه فاجر برگردد؛ یعنی در حکومت حاکم فاجر، مؤمن به اطاعت خدا مشغول است و کافر نیز بهره می‎برد.

دوم این که ضمیر را به "امیر" برگردانیم نه به "امیر فاجر"؛ بدین معنا که امیر بر باشد یا فاجر، در امارت او مؤمن به وظایف خود عمل می‎کند کافر نیز بهره خود را می‎برد.

معنای سوم این است که مقصود از این مؤمن و کافر، خود آن امیر باشد نه این که مقصود مردم باشند؛ روی این فرض معنا این می‎شود که: امیری که مؤمن است کارهای خوب می‎کند، و امیری که کافر است از این امارت بهره مند می‎شود و بهره های دنیایی می‎برد. مردم نیز قهرا در لوای این حکومت به وظایف خود عمل می‎کنند.

"و یبلغ الله فیها الاجل، و یجمع به الفئ، و یقاتل به العدو، و تأمن به السبل"

(و خدا در زمان او هر کسی را به اجل مقدر می‎رساند، و به توسط او مالیات جمع، و با دشمن جنگ می‎شود، و راهها ایمن می‎گردد.)

یعنی در این حکومت هر کسی عمر طبیعی خود را می‎کند، چون نزاع و آدمکشی نیست هر کسی عمر خودش را می‎کند. "و یجمع به الفئ" و به واسطه امیر مالیاتها جمع می‎شود و عمران و آبادی می‎شود. "و یقاتل به العدو" جنگ که می‎شود به وسیله امیر و سلطان نیرو جمع می‎شود و دشمن از پای در می‎آید. "و تأمن به السبل" و به وسیله همین سلطان و امیر است که راهها امنیت پیدا می‎کنند و به کسی تعدی نمی شود.

"و یؤخذ به للضعیف من القوی حتی یستریح بر، و یستراح من فاجر"

(و به وسیله آن حق ضعیف از قوی گرفته می‎شود تا نیکوکار در رفاه، و از شر بدکار آسوده بماند.)

ناوبری کتاب