قوه غضب برای این است که انسان در مقابل حمله دشمن بیگانه به مال و جان و دین و عقیده راستین از خود دفاع کند؛ در اینجا هم حضرت امیرالمؤمنین (ع) در برابر حمله ناجوانمردانه معاویه به شهرهای تحت سلطه آن حضرت از مردم میخواهد که بی تفاوت نباشند، ولی آنها بی توجه بودند، میفرمایند: "اقوم فیکم مستصرخا" در بین شما در حالی که فریاد میزنم ایستاده ام. "صراخ" آن فریادی است که انسان از روی دلسوزی میزند، میفرمایند: من در بین شما ایستاده ام و از روی دلسوزی فریاد و ناله میزنم. "و انادیکم متغوثا" و شما را صدا میزنم در حالی که استغاثه میکنم؛ "متغوثا" حال است، یعنی در حالتی که الغوث الغوث میکردم و از شما کمک میخواستم.
پیامد نافرمانی ها
"فلاتسمعون لی قولا، و لاتطیعون لی امرا، حتی تکشف الامور عن عواقب المساءة"
(پس نه سخن مرا گوش میکنید، و نه دستورم را اطاعت مینمایید، تا این که نشانه های پیشامدهای بد برایتان ظاهر شد.)
من آن همه برای شما دلسوزی میکنم و از روی دلسوزی فریاد میزنم و استغاثه میکنم ولی شما دنبال کار خود هستید و هیچ حرفم را گوش نمی کنید. "و لاتطیعون لی امرا" و هیچ فرمانی را هم از من اطاعت نمی کنید "حتی تکشف الامور عن عواقب المساءة" تا این که نشانه های عواقب بد برایتان ظاهر شده.
این عبارت را دو جور خوانده اند: یکی این که "تکشف" فعل ماضی از باب تفعل خوانده شود؛ یعنی شما غیرت به خرج ندادید بدبختی هم شامل حال شما شده؛ همین که معاویه نعمان بن بشیر را فرستاده از بدبختی شماست. ولی اگر "تکشف" خوانده شود فعل مضارع است و معنا چنین میشود که: شما حالا غیرت به خرج نمی دهید و قرائن نشان میدهد که بعدا بدبختی نصیب شما میشود.