"فاما اولیاء الله فضیاؤهم فیها الیقین" اما دوستان خدا وقتی که با چیزهای شبهه ناک برخورد میکنند روشنایی آنها یقین است؛ یعنی به چیزی که یقین دارند واقعا حق است عمل میکنند، چیزهایی را که یقین به حق بودن آن ندارند و چیزهایی را که به نظرشان شبهه ناک است رها میکنند و سراغ آن نمی روند. "و دلیلهم سمت الهدی" یعنی دلیل و راهنمای دوستان خدا در هنگام مواجه شدن با شبهه طریقه هدایت است. "سمت" به معنای طریقه است. مقصود این است که دوستان خدا دنبال راه هدایت هستند و شبهه در آنها اثر ندارد.
"و اما اعداء الله فدعاؤهم فیها الضلال، و دلیلهم العمی"
(و اما دشمنان خدا پس دعوت آنان به ضلالت و گمراهی است، و راهنمای آنان کوری آنان میباشد.)
دشمنان خدا در چیزهای شبهه ناک به طرف ضلالت و گمراهی دعوت میکنند. "و دلیلهم العمی" و راهنمای آنان کوری آنان است. در این جمله "و دلیلهم العمی" دو احتمال است: یکی این که کوری دشمنان خدا مایه گرایش خودشان به شبهات میشود؛ چون کورند و حق را نمی بینند، زر و زیوری که باطل را جلوه داده آنها را فریب میدهد و در شبهات غرق میشوند. احتمال دوم این است که این دشمنان خدا از کوری دیگران سوء استفاده میکنند و آنها را به وسیله کوری ای که دارند فریب میدهند و در راه باطل میاندازند.
بنابراین شبهه چیزی است که به حق شباهت دارد و فریب دهنده است، افرادی که از اولیاء خدا هستند، چون هدفشان هدایت و رسیدن به حق است آنچه را که تشخیص میدهند حق است عمل میکنند و آنچه برای آنها مشتبه باشد و نتوانند حقانیت آن را اثبات کنند از آن پرهیز میکنند، ولی دشمنان خدا چون دنباله رو باطل هستند به وسیله کوری ای که دارند شبهه ناک را عمل میکنند و یا از کوری دیگران سوء استفاده میکنند و آنها را فریب میدهند و در شبهات وارد میکنند.