دفاع از ستمدیدگان و اجرای عدالت
"لم یکن لاحد فی مهمز، و لا لقائل فی مغمز، الذلیل عندی عزیز حتی آخذ الحق له، و القوی عندی ضعیف حتی آخذ الحق منه"
(هیچ کس نتوانسته از من عیب و نقصی پیدا کند نه در حضور و نه در غیاب، ستم کشیده نزد من عزیز و ارجمند است تا حق او را بستانم، و قوی و ستمگر نزد من ناتوان است تا حق دیگران را از او پس بگیرم.)
"مهمز" اسم مکان و به معنای نقطه عیب است؛ یعنی هیچ کس در من یک نقطه عیب سراغ ندارد. "مغمز" از ماده "غمز" به معنای نگاه با گوشه چشم است؛ یعنی و هیچ گوینده ای نمی تواند با گوشه چشمی به من اشاره کند و از من بدی نشان دهد و به من طعنه ای بزند.
"الذلیل عندی عزیز" ستمدیده نزد من عزیز است؛ "عزیز" به کسی گفته میشود که غلبه دارد و غالب است؛ "حتی آخذ الحق له" تا این که حق را برای او بگیرم، شاید مقصود این است که من حامی و طرفدار و پشتیبان شما مظلومان و ستمدیدگان هستم. "و القوی عندی ضعیف" و ستمکار و زورمند نزد من ضعیف و خوار است، "حتی آخذ الحق منه" تا این که حق دیگران را از او پس بگیرم؛ یعنی حکومت من حکومت عدل است و نمی گذارم افراد قوی به افراد ضعیف ستم کنند.
پاسخ به شایعات در ارتباط با غیب گویی های حضرت
"رضینا عن الله قضأه، و سلمنا لله امره، أترانی أکذب علی رسول الله(ص)؟ والله لانا اول من صدقه فلااکون اول من کذب علیه"
(ما از قضا و قدر الهی خشنود، و تسلیم فرمان او هستیم، آیا مرا دروغگوی به رسول خدا(ص) میدانید؟ والله که من اولین کسی هستم که او را تصدیق کرده ام و هرگز اولین کسی نمی شوم که او را تکذیب کرده باشم.)