"تصبحوا" از "اصبح" و به معنای صبح میکنید است. "صرعی" جمع "صریع" به معنای ساقط شده است. "أثناء" جمع "ثنی" به معنای وسطها و پیچ و خمهای اطراف رودخانه است، این در صورتی است که متن نهج البلاغه "بأثناء هذا النهر" باشد، همچنان که بیشتر نسخه های نهج البلاغه این طور است، آن وقت به معنای "اطراف" است. معنای جمله چنین میشود: من شما را میترسانم از این که در اطراف این رودخانه ریخته شده باشید؛ مقصود حضرت این است که اگر ایستادگی کنید و بجنگید، نتیجه اش این میشود که بدنهای بی روح شما در اطراف این رودخانه ریخته باشد.
"و بأهضام هذا الغائط"، "أهضام" جمع "هضم" یا "هضم" است و به معنای زمینهای پست آمده. "غائط" به معنای گودال است، و این که به مدفوع انسان "غائط" گفته میشود به این علت است که عربها برای قضای حاجت در یک زمین گودی میرفته اند تا دیگران آنها را نبینند، لذا به علاقه حال و محل به مدفوع هم غائط گفته اند؛ یعنی من شما را میترسانم از این که در این پستی ها و گودالها افتاده باشید؛ "علی غیر بینة من ربکم" در حالی که در پیشگاه خدا حجت و دلیلی نداشته باشید، "و لا سلطان مبین معکم" و یک سلطان ظاهری برای شما وجود نداشته باشد. "بینة" به معنای دلیل است. "سلطان" به معنای سلطنت است، آن هم نه به معنای پادشاهی بلکه به معنای قدرت و قوت؛ یعنی یک دلیل محکم؛ یعنی وقتی در جنگ مغلوب میشوید و کشته های شما روی زمین میافتد، در قیامت پیش خدا دلیل موجهی ندارید که چرا ایستادگی کردید و خود را به کشتن انداختید.
"قد طوحت بکم الدار، و احتبلکم المقدار"
(شما به وسیله این روزگار هلاک، و به وسیله مقدرات به تور افتاده اید.)
"طوح" از ماده "طوح" به معنای "سقط" است، "طوح" با تشدید "واو" به معنای "اسقط" است. "دار" به معنای خانه است ولی در این عبارت به معنای روزگار است.