صفحه ۵۶۱

"تصبحوا" از "اصبح" و به معنای صبح می‎کنید است. "صرعی" جمع "صریع" به معنای ساقط شده است. "أثناء" جمع "ثنی" به معنای وسطها و پیچ و خمهای اطراف رودخانه است، این در صورتی است که متن نهج البلاغه "بأثناء هذا النهر" باشد، همچنان که بیشتر نسخه های نهج البلاغه این طور است، آن وقت به معنای "اطراف" است. معنای جمله چنین می‎شود: من شما را می‎ترسانم از این که در اطراف این رودخانه ریخته شده باشید؛ مقصود حضرت این است که اگر ایستادگی کنید و بجنگید، نتیجه اش این می‎شود که بدنهای بی روح شما در اطراف این رودخانه ریخته باشد.

"و بأهضام هذا الغائط"، "أهضام" جمع "هضم" یا "هضم" است و به معنای زمینهای پست آمده. "غائط" به معنای گودال است، و این که به مدفوع انسان "غائط" گفته می‎شود به این علت است که عربها برای قضای حاجت در یک زمین گودی می‎رفته اند تا دیگران آنها را نبینند، لذا به علاقه حال و محل به مدفوع هم غائط گفته اند؛ یعنی من شما را می‎ترسانم از این که در این پستی ها و گودالها افتاده باشید؛ "علی غیر بینة من ربکم" در حالی که در پیشگاه خدا حجت و دلیلی نداشته باشید، "و لا سلطان مبین معکم" و یک سلطان ظاهری برای شما وجود نداشته باشد. "بینة" به معنای دلیل است. "سلطان" به معنای سلطنت است، آن هم نه به معنای پادشاهی بلکه به معنای قدرت و قوت؛ یعنی یک دلیل محکم؛ یعنی وقتی در جنگ مغلوب می‎شوید و کشته های شما روی زمین می‎افتد، در قیامت پیش خدا دلیل موجهی ندارید که چرا ایستادگی کردید و خود را به کشتن انداختید.

"قد طوحت بکم الدار، و احتبلکم المقدار"

(شما به وسیله این روزگار هلاک، و به وسیله مقدرات به تور افتاده اید.)

"طوح" از ماده "طوح" به معنای "سقط" است، "طوح" با تشدید "واو" به معنای "اسقط" است. "دار" به معنای خانه است ولی در این عبارت به معنای روزگار است.

ناوبری کتاب