بر امام خود خروج کردند و با او سر جنگ گذاشتند به نام خوارج و از این جهت که در تقدس از امام خود جلو زدند به مارقین مشهور شدند.
در حدیثی نقل شده که امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "أیها الناس انی سمعت رسول الله (ص) یقول: یخرج قوم من أمتی یقرؤون القرآن لیس قرأتکم الی قرأتهم بشئ، و لا صلاتکم الی صلاتهم بشئ، و لا صیامکم الی صیامهم بشئ، یقرؤون القرآن یحسبون أنه لهم و هو علیهم، لاتجاوز صلاتهم تراقیهم، یمرقون من الاسلام کما یمرق السهم من الرمیة"صحیح مسلم، ج 2، ص 748، کتاب الزکاة، حدیث 156؛ و منهاج البراعة، ج 4، ص 119 ای مردم ! از رسول خدا شنیدم میفرمود: قومی از امت من خروج میکنند، قرآن میخوانند و هیچ گاه قرائت شما نسبت به قرائت آنان چیزی نیست، و نماز شما نسبت به نماز آنان چیزی نیست، و روزه شما نسبت به روزه آنان چیزی نیست، قرآن میخوانند در حالی که گمان میکنند قرآن به نفع آنان میباشد در صورتی که به ضرر آنان است، نماز آنان از گردنهای آنان تجاوز نمی کند - در قلبشان نفوذ نمی کند - از اسلام خارج میشوند همان گونه که تیر از هدف خارج میشود و به جای دیگر اصابت میکند.
این مضمون حکایت میکند از تندرویهای آنان نسبت به مسائل دینی. این خشکه مقدسهایی که گاهی از خود پیغمبر و امام هم مقدستر میشدند، به پیغمبر و امام هم اشکال و ایراد میکردند، این دسته از مسلمانان از مخلصین علی (ع) بودند و در جنگهای جمل و صفین هم در رکاب آن حضرت بودند و خوب هم میجنگیدند، اما بعد از آن که در جنگ صفین اصحاب معاویه قرآنها را سر دست بلند کردند و حکمیت قرآن را خواستار شدند و حضرت امیر(ع) این کار معاویه را یک حیله و نیرنگ معرفی فرمود، اینها حضرت امیر(ع) را ناچار به پذیرفتن حکمیت کردند، ولی بعد از آن که نتیجه حکمیت به نفع معاویه شد، دوباره همین افراد که خود حکمیت را به حضرت تحمیل کرده بودند به حضرت اعتراض کردند