نصیحت فردی که هم شفیق و مهربان است و هم دانا و کارآزموده، نتیجه اش این است که "تورث الحیرة" برای انسان حیرت میآورد.
علی (ع) نصیحت کننده ای شفیق و مهربان، و دانایی باتجربه و کارآزموده بود. آن حضرت نسبت به افراد و اشخاص شناخت کامل داشت و ابوموسی ها و اشعث بن قیس ها و معاویه و عمروعاص ها را به خوبی میشناخت، آن حضرت فرد کارآزموده و باتجربه ای بود که میدانست ابوموسای مغرور به وسیله عمروعاص حیله باز فریب میخورد و حیثیت مسلمانان را به باد میدهد؛ آنان نصیحت حضرت را در ادامه جنگی که تا پیروزی نهایی چند قدمی بیشتر نمانده بود نشنیدند و به مکر و حیله عمروعاص تن در دادند و قبول حکمیت را به علی (ع) که ناصحی شفیق برای آنان بود تحمیل کردند، بعد هم وقتی که حضرت در مقابل عمروعاص ابن عباس و مالک اشتر را معرفی فرمود، آنها به مخالفت پرداختند و هر کدام را به بهانه ای رد کردند، در جبهه حکمیت حضرت را شکست دادند و سپس در حیرت ماندند؛ حضرت هم در کلامشان به همین نکته اشاره فرموده اند: نافرمانی ناصح مشفق "تورث الحیرة و تعقب الندامة" نتیجه اش حیرت و پس از آن پشیمانی است.
نهایت تلاش امام و مخالفت بدخواهان
"و قد کنت أمرتکم فی هذه الحکومة أمری، و نخلت لکم مخزون رأیی، لو کان یطاع لقصیر أمر"
(و به تحقیق که من رأی خود را در این حکمیت برایتان بیان کردم، و خالص نمودم رأی واقعی خود را برای شما، و ای کاش رأی "قصیر" اطاعت میشد.)
مقصود از "هذه الحکومة" همین حکمیتی است که به حضرت تحمیل شد؛ میفرمایند: من از همان اول رأی و نظر خودم را در باب این حکمیت بیان کردم "و نخلت لکم مخزون رأیی"، "نخلت" از ماده "نخل" به معنای تصفیه کردن و