صفحه ۵۵۲

می‎دهم که خدایی بجز الله وجود ندارد؛ این اصل کلام است، مقصود حضرت این است که بگویند: خدایی بجز الله وجود ندارد، بعد جمله "وحده لا شریک له" همان معنای "لا اله الا الله" را تأکید می‎کند و بعد هم جمله "لیس معه اله غیره" تأکید "لا اله الا الله" است، یعنی هیچ معبودی غیر از خدای یگانه وجود ندارد.

"و أن محمدا عبده و رسوله (ص)"

(و گواهی می‎دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده اوست.)

این جمله شهادت و گواهی به رسالت حضرت محمد(ص) می‎باشد، و عطف است بر جمله قبل؛ یعنی "و اشهد ان محمدا عبده و رسوله (ص)" و گواهی می‎دهم که حضرت محمد(ص) بنده او و رسول اوست.

فرجام نافرمانی از رهبری لایق

"أما بعد، فان معصیة الناصح الشفیق العالم المجرب تورث الحیرة ، و تعقب الندامة"

(اما بعد، نتیجه نافرمانی نصیحت کننده مهربان دانا و باتجربه حسرت و اندوه است، و در پی آن ندامت و پشیمانی است.)

علی (ع) در این قسمت راجع به آن بی توجهی ای که اصحاب نسبت به حضرت کردند سخن می‎گویند، می‎فرمایند: بله من یک آدم دلسوز و باتجربه از همان اول شما را راهنمایی کردم، از همان اول گفتم جنگ را ادامه دهید، شما گوش نکردید و فریب قرآنهای آنها را خوردید، من از آنها شناخت داشتم که اینها خلاف قرآن حرکت می‎کنند، اما شما فریب ظاهر آنها را خوردید، بعد هم که مرا ناگزیر به پذیرفتن حکمین کردید، من عبدالله بن عباس را تعیین کردم و شما قبول نکردید، مالک اشتر را پیشنهاد دادم، او را هم رد کردید، و از پیش خود ابوموسای مغرور و فریب خور را معرفی و تحمیل کردید؛ خوب نتیجه آن کارهای شما همین شد که می‎بینید "فان معصیة الناصح الشفیق العالم المجرب" پس پشت پا زدن به

ناوبری کتاب