دلایل سقوط عثمان
"الی أن انتکث فتله"
(تا این که بافته های سومی از هم باز شد و به هم خورد.)
"فتل" یعنی بافته شده. هر رییس حکومتی افرادی را به عنوان مشاور، وزیر و... در اطراف خودش جمع میکند، اینها بافته های او میباشند؛ تشکیلات و بافته های عثمان حکم و مروان و اقوام و خویشانش بودند، آنان را آورده بود تا پناهش باشند، اما همه از هم پاشید؛ همان طلحه ای که با امیرالمؤمنین مخالف بود علیه عثمان مردم را تحریک میکرد، به همین صورت دیگران. عبدالله بن سعدبن ابی سرح استاندار مصر بود، هرچه مردم از دست او شکایت کردند کسی جوابشان را نداد، بالاخره خودشان آمدند و عثمان را سرنگون کردند.شارحان نهج البلاغه در شرح خطبه 30 به صورت مفصل علت قتل عثمان را نوشته اند و از آن جمله ابن ابی الحدید معتزلی در شرح خود، ج 2، ص 129 تا 161 داستان کشته شدن عثمان را شرح داده است. این یک قاعده کلی است که چیزی که بر حق نباشد هرچند هم اساس و پایه هایش را محکم کنند بالاخره زمانی از هم میپاشد.
"و اجهز علیه عمله"
(و کارهای او زمین گیرش کرد.)
"اجهز علیه" یعنی زمین گیرش کرد. وقتی آخرین ضربه را به شخص مجروح میزنند که زمین گیر شود، میگویند "اجهز علیه"؛ کارهای عثمان او را زمین گیر کرد؛ او را در خانه محصور کردند و کشتند در حالی که هیچ پناهی نداشت.
"و کبت به بطنته !"
(و آن شکم پرش او را دمر به زمین انداخت.)
"کباه" یعنی سرازیرش کرد، "ان الجواد قد یکبوا" یعنی اسبی که خیلی تیزرو