"فراش الهام" استخوانهای ریز سر را میگویند. و "طاح یطیح" به معنای "سقط" میباشد.
عمده ترین فردی که در این مورد بهانه گیری میکرد اشعث بن قیس بود، این شخص در جنگ صفین هم با ادامه جنگ مخالفت میکرد، و اینجا هم خیلی بهانه گیری میکرد، حضرت هم نمی توانست او را طرد کند؛ برای این که کوفه از شهرهای جدیدالاحداثی بود که جنبه نظامی هم داشت و معمولا ترکیب یافته از قبایل مختلف بود و در حقیقت ارتش اسلام را قبایل مختلف تشکیل میداد، و هرگاه میخواستند مردم را بسیج کنند به همین رؤسای قبایل میگفتند، او نیز افراد قبیله خود را جمع میکرد. پس اگر حضرت امیرالمؤمنین (ع) میخواستند اشعث بن قیس فتنه گر را طرد کنند، در حقیقت یک نفر را طرد نکرده بودند بلکه یک قبیله را طرد میکردند و همه این قبیله علیه حضرت قیام میکردند، پس حضرت باید طوری عمل کند که رؤسای قبایل علیه ایشان حرکت نکنند، به قول معروف باید خیلی دست به عصا حرکت کند، چون قدرت در دست رؤسای قبایل است، از این رو میفرمایند: خوب آقای اشعث بن قیس "انت فکن ذاک ان شئت" اگر تو دلت میخواهد دشمن را بر خود مسلط کنی و دوست داری از دشمن تو سری بخوری حرفی نیست، البته ممکن است غیر از اشعث کسان دیگری هم بوده اند ولی مصداق شاخص مخالفین اشعث بن قیس بوده است، نسخه نهج البلاغه هم کلمه اشعث ندارد ولی از این جهت که او یکی از مخالفین است مصداق "انت" است،نهج البلاغه عبده، ج 1، ص 79، شرح ذیل خطبه؛ منهاج البراعة، ج 4، ص 76 عن الغارات، ج 2، ص 495؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 2، ص 191؛ و شرح ابن میثم، ج 2، ص 82 و خلاصه سخن حضرت این است که اگر تو آزادی و عزت و شخصیت نمی خواهی، خودت میدانی، اما من شخصا زیر بار نمی روم.
"فاما انا فوالله دون ان اعطی ذلک ضرب بالمشرفیة" اگر دلت میخواهد