سستی و عجز کسی که دشمن را بر خود مسلط کند
"والله ان امرا یمکن عدوه من نفسه یعرق لحمه و یهشم عظمه و یفری جلده، لعظیم عجزه، ضعیف ما ضمت علیه جوانح صدره"
(به خدا سوگند انسانی که دشمن را بر خود متمکن سازد به گونه ای که او گوشت انسان را بخورد و استخوانهای او را بشکند و پوست او را پاره پاره کند، عجز این انسان بزرگ است، و آن دلی که در سینه اوست سست و ضعیف است.)
"یمکن عدوه من نفسه" یعنی دشمن را بر خود مسلط کند. "یعرق" از ماده "عرق" و به معنای "اکل" است؛ یعنی آن کسی که دشمن خود را بر خود مسلط کند و آن دشمن "یعرق لحمه" گوشت او را بخورد "و یهشم عظمه" و استخوان او را خرد کند "و یفری جلده" و پوست این آدم را جدا کند، "لعظیم عجزه" یک چنین آدمی عاجز است و عجز و ناتوانی او هم خیلی بزرگ است "ضعیف ما ضمت علیه جوانح صدره" و یک چنین آدمی آنچه را که در سینه خود جا داده ضعیف است؛ میخواهند بفرمایند که چنین آدمی از یک تصمیم و اراده قوی برخوردار نیست. "جوانح" جمع "جانحة" به معنای استخوانهای سینه است.
علی (ع) مرد جهاد
"أنت فکن ذاک ان شئت، فأما أنا فوالله دون أن أعطی ذلک ضرب بالمشرفیة تطیر منه فراش الهام، و تطیح السواعد و الاقدام، و یفعل الله بعد ذلک ما یشاء"
(پس تو اگر مایلی مانند این عاجز کاهل باش، اما من به حق خدا پیش از این که چنین امکانی به دشمن بدهم و متحمل چنین خواری بشوم چنان با شمشیر مشرفی به او میزنم که ریزه استخوانهای سر او بپرد، و بازوها و قدمهایش قطع شود، و پس از کوشش من اختیار فتح با خداست.)