نیستند و ضربه پذیر و آسیب پذیرند، و از طرفی به فکر دفع دشمن هم نیستند.
چگونه گمراهان پیروز میشوند؟
"غلب والله المتخاذلون، و أیم الله انی لاظن بکم أن لو حمس الوغی و استحر الموت، قد انفرجتم عن ابن أبی طالب انفراج الرأس"
(به خدا سوگند آنها که یکدیگر را فروگذارند مغلوب میباشند، و به خدا سوگند به گمانم میرسد وقتی آتش جنگ بالا گیرد و معرکه مرگ گرم شود، شما هم مانند جدا شدن سر از بدن، از فرزند ابوطالب جدا میشوید.)
"متخاذلون" در مقابل "متناصرون" است، "متخاذلون" یعنی کسانی که همدیگر را رها میکنند، و "متناصرون" یعنی کسانی که همدیگر را یاری میکنند. "و أیم الله انی لاظن بکم" بعد از این که حضرت علی بارها آنها را برای جنگ تحریک کردند و آنها توجه نمی کردند میفرمایند: به خدا سوگند من به شما چنین گمان میبرم که "ان لو حمس الوغی" اگر آتش جنگ شدید شد و تنور کشتار و مرگ افروخته شد علی بن ابیطالب را رها میکنید.
"حمس" به معنای اشتداد و شدت پیدا کردن است. "وغی" به معنای سر و صدا است؛ یعنی اگر سر و صدا زیاد شد، که کنایه از بالا گرفتن جنگ است. "و استحر الموت" و داغ شد تنور مرگ، "استحر" از ماده حرارت است، یعنی داغ شدن تنور جنگ، یعنی دیگر کشت و کشتار در جنگ بالا گرفت که مرگ برایتان نمایان شد؛ "قد انفرجتم عن ابن ابیطالب" آن وقت شما از فرزند ابوطالب جدا میشوید. حضرت در این جمله میخواهند به آنها بفرمایند: شما که با این زور حاضر به جنگ میشوید و تمایل قلبی ندارید، اگر آتش جنگ بالا گرفت و تنور مرگ داغ شد فرزند ابوطالب را رها میکنید، از فرزند ابوطالب جدا میشوید، "انفراج الرأس" مانند جدا شدن سر از بدن.