مرگ چشمانتان در حدقه دور میزنند. "و من الذهول فی سکرة" و مثل این که شما از پریشانی حواس در مستی هستید. عاقبت کار این سستی و ایستادگی نکردن در مقابل معاویه ذلت و بدبختی همیشگی است، خیال نکنید اگر معاویه بیاید برایتان خوب میشود و به همه شما پول میدهد، به چند نفر پول میدهد ولی بقیه را قلع و قمع میکند.
"یرتج علیکم حواری فتعمهون، فکأن قلوبکم مألوسة ، فأنتم لاتعقلون"
(از پاسخ سخنانم در میمانید پس سرگردان میشوید، گویا قلبهای شما گرفتار جنون است، پس تعقل ندارید.)
"یرتج" به معنای "یغلق" یعنی بسته میشود. "حوار" از "محاورة" به معنای رد و بدل کردن سخن است؛ یعنی وقتی سخن از جنگ میشود سخن گفتن شما با من هم قطع میشود و نمی توانید با من صحبت کنید. "فتعمهون" پس در حالت سرگردانی میگذرانید "فکان قلوبکم مألوسة" پس مثل این که قلبهای شما قاطی شده. "مألوس" از ماده "ألس" به معنای قاطی و مخلوط شدن است؛ "فأنتم لاتعقلون" پس وقتی در چنین سرگردانی فرو بروید دیگر قدرت تعقل ندارید، مثل این که در یک حالت تحیر و جنونی فرو رفته اید که نمی توانید فکر کنید.
قابل اعتماد نبودن مردم کوفه
"ما أنتم لی بثقة سجیس اللیالی، و ما أنتم برکن یمال بکم، و لا زوافر عز یفتقر الیکم"
(شما هیچ گاه برای من محل وثوق و اطمینان نیستید، و شما یک ستونی که بتوان بر آن تکیه نمود نمی باشید، و یاری دهندگان عزت نیستید که به شما احتیاج پیدا شود.)
"سجیس" از ماده "سجس" به معنای ظلمت و تیرگی شب است، و "سجیس اللیالی" به معنای تاریکی و تیرگی شب است و منظور از آن همیشگی است؛ یعنی شما برای من هیچ گاه مورد اعتماد نیستید، و این مورد اعتماد نبودن شما مثل