صفحه ۵۳۵

مرگ چشمانتان در حدقه دور می‎زنند. "و من الذهول فی سکرة" و مثل این که شما از پریشانی حواس در مستی هستید. عاقبت کار این سستی و ایستادگی نکردن در مقابل معاویه ذلت و بدبختی همیشگی است، خیال نکنید اگر معاویه بیاید برایتان خوب می‎شود و به همه شما پول می‎دهد، به چند نفر پول می‎دهد ولی بقیه را قلع و قمع می‎کند.

"یرتج علیکم حواری فتعمهون، فکأن قلوبکم مألوسة ، فأنتم لاتعقلون"

(از پاسخ سخنانم در می‎مانید پس سرگردان می‎شوید، گویا قلبهای شما گرفتار جنون است، پس تعقل ندارید.)

"یرتج" به معنای "یغلق" یعنی بسته می‎شود. "حوار" از "محاورة" به معنای رد و بدل کردن سخن است؛ یعنی وقتی سخن از جنگ می‎شود سخن گفتن شما با من هم قطع می‎شود و نمی توانید با من صحبت کنید. "فتعمهون" پس در حالت سرگردانی می‎گذرانید "فکان قلوبکم مألوسة" پس مثل این که قلبهای شما قاطی شده. "مألوس" از ماده "ألس" به معنای قاطی و مخلوط شدن است؛ "فأنتم لاتعقلون" پس وقتی در چنین سرگردانی فرو بروید دیگر قدرت تعقل ندارید، مثل این که در یک حالت تحیر و جنونی فرو رفته اید که نمی توانید فکر کنید.

قابل اعتماد نبودن مردم کوفه

"ما أنتم لی بثقة سجیس اللیالی، و ما أنتم برکن یمال بکم، و لا زوافر عز یفتقر الیکم"

(شما هیچ گاه برای من محل وثوق و اطمینان نیستید، و شما یک ستونی که بتوان بر آن تکیه نمود نمی باشید، و یاری دهندگان عزت نیستید که به شما احتیاج پیدا شود.)

"سجیس" از ماده "سجس" به معنای ظلمت و تیرگی شب است، و "سجیس اللیالی" به معنای تاریکی و تیرگی شب است و منظور از آن همیشگی است؛ یعنی شما برای من هیچ گاه مورد اعتماد نیستید، و این مورد اعتماد نبودن شما مثل

ناوبری کتاب