شروع به ایراد این خطبه میفرمایند: "أف لکم" اف بر شما باد؛ "أف" را گفته اند اسم فعل است به معنای "اتضجر" یعنی من از شما ناراحت هستم؛ ولی من بارها گفته ام که "أف" اسم صوت است، همین که خودمان در فارسی میگوئیم "اه" یا "وه" این "أف" در عربی است، با گفتن "أف" به طرف میفهمانیم که من از تو ناراحت هستم، حضرت امیرالمؤمنین (ع) در اینجا فرموده اند: "أف لکم" یعنی "وه، شما هم برای من نیرو شدید؟" در حقیقت حضرت نسبت به آنها اظهار ناراحتی میکنند و بعد میفرمایند: "لقد سئمت عتابکم" من از عتاب شما و از این که هی گفتم و شما بی اعتنایی کردید و بهانه آوردید خسته شدم "ارضیتم بالحیاة الدنیا من الاخرة عوضا" آیا شما در عوض آخرت به همین زندگی دنیا راضی هستید؟ "و بالذل من العز خلفا" و آیا در عوض عزت به ذلت تن داده اید و راضی شده اید؟! یعنی حاضرید که عزت اسلامی و استقلالتان را با ذلت رفتن زیر بار معاویه و افراد او عوض کنید؟
ترس لشگریان حضرت از جهاد
"اذا دعوتکم الی جهاد عدوکم دارت أعینکم کأنکم من الموت فی غمرة ، و من الذهول فی سکرة"
(هر وقت شما را به جنگ با دشمن خودتان دعوت میکنم، چشمهایتان میچرخند مثل این که در گرداب مرگید و از پریشانی حواس مدهوش گشته اید.)
"دارت" از ماده "دوران و دور" است یعنی دور میزند. "غمرة" به معنای گرداب و کنایه از سختی است، یعنی سختی مرگ. "ذهول" به معنای غفلت و گیجی و پریشانی حواس، و "سکرة" به معنای مستی است.
میفرمایند: وقتی شما را برای جنگ با دشمنانتان دعوت میکنم، چشمهایتان در حدقه میچرخند، مثل آن وقتی که در گرداب مرگ فرو رفته اید و از ترس