"و أیم الله لقد کنت فی ساقتها حتی تولت بحذافیرها، و استوسقت فی قیادها، ما ضعفت، و لا جبنت، و لا خنت، و لا وهنت"
(و به خدا قسم من در عقب لشکر جاهلیت بودم تا آنها را متفرق کنم، تا این که جاهلیت پشت کرد به تمامی جوانبش و متفرق شد، و اینها را منظم تحت فرماندهی واحد قرار دادم، نه هرگز ضعیف شدم، و نه ترسیدم، و نه خیانت کردم، و نه سست شدم.)
"استیساق" به معنای منظم کردن، و "قیاد" به معنای افسار است. شاید معنای کلام حضرت این باشد که ما جاهلیت متفرق را جمع کردیم و آنها را زیر بار اسلام آوردیم تا هر کسی روی مرز خودش باشد.
شاید هم این گونه باشد که پیغمبراکرم به منزله قائد جمعیت بوده، و علی (ع) به منزله سائق بوده که عقب جمعیت را میرانده است، آن کسی که از عقب میراند اگر افرادی بخواهند متفرق شوند آنها را جمع میکند تا در مسیر قائد قرار گیرند.
"و أیم الله، لابقرن الباطل حتی اخرج الحق من خاصرته"
(و به خدا قسم که دل باطل را میشکافم تا حق را از پهلویش خارج کنم.)
در خطبه سی و سوم قبل از این قسمت از بیان حضرت علی (ع) این جمله بود: "و ان مسیری هذا لمثلها" که با توجه به این جمله عرض کردیم که حضرت میفرماید: من در جنگ جمل همان هدفی را تعقیب میکنم که در زمان پیغمبراکرم (ص) بوده، یعنی هدف من در آن روز حق بوده الان هم حق است، منتها فرقی که هست این است که در آن زمان با کفار میجنگیدم و امروز با کسانی که ادعای اسلام دارند، و حق را در دل اوهام و خرافات مخفی کرده اند، من دل باطل را میشکافم تا این که حق را از آن خارج کنم.
تذکری به مسئولان در مورد رسیدگی به محرومان
حکومت تمامی شعبش از رهبری گرفته تا بخش دار یک بخش، مسئولیت است؛ و باید افراد وظیفه و مسئولیت را خوب انجام دهند و به ضعفا بیشتر توجه کنند.