قافله انسانها برای سیر الی الله خلق شده اند، هدف سیر الی الله است: (انا لله و انا الیه راجعون)سوره بقره، آیه 156 ما از خدا شروع شده ایم و به خدا رجوع میکنیم. حال اگر کسی در این قافله بشری که باید به سوی خدا سیر کند خسته شود و یا پایش بشکند، پیامبر بالای سرش میایستد تا او را راه برد و به قافله برساند. اینها همه تشبیه است برای بیان این مطلب که پیامبراکرم با تمام وجود برای هدایت مردم میکوشید، و حتی کسانی را که از روی نادانی و جهالت هدایت نشده بودند پیغمبراکرم (ص) باز آنها را هدایت میکرد تا به سرمنزل مقصود برسند.
در تاریخ نقل کرده اند وقتی پیامبراکرم (ص) مردم را نصیحت میکرد و آنها سنگ زدند و پیشانی حضرت را شکستند و خون جاری شد فرمودند: "اللهم اهد قومی فانهم لایعلمون"بحارالانوار، ج 20، ص 21 و 117 خدایا قوم مرا هدایت کن، اینها نمی دانند و جاهل اند. پیغمبر رحمة للعالمین است، مظهر رحمت حق است؛ او میخواهد همه را هدایت کند حتی معاندین را میخواهد از منجلاب و گردابها نجات دهد، مگر آدمی که هلاک شده و خیر در او نیست، یعنی دیگر قابل هدایت نیست، که خدا میفرماید:(ذرهم یأکلوا و یتمتعوا ویلههم الامل فسوف یعلمون)سوره حجر، آیه 3 آنها را رها کن بخورند و لذت ببرند و آنها را آرزوها سرگرم کند که به زودی عاقبت کار خویش را خواهند دانست. خلاصه پیغمبراکرم (ص) در هدایت عرب کوشش کرد تا این که به آنها محل نجاتشان را بنمایاند و آنها را به منزلگاهشان و به سرمنزل مقصود برساند.
"فاستدارت رحاهم، و استقامت قناتهم"
(پس به چرخش افتاد آسیاب آنها، و مستقیم شد سرنیزه هایشان.)
اینها استعاره است، یعنی اوضاعشان رو به راه شد و قدرتمند شدند.