صفحه ۵۲۱

پایه های حکومت خودم باشد که حکومت برای من ارزش یک جفت کفش پاره را هم ندارد، مگر این که بخواهم حقی را پیاده کنم و یا باطلی را از بین ببرم. لذا می‎فرماید:

"و ان مسیری هذا لمثلها، فلانقبن الباطل حتی یخرج الحق من جنبه"

(و به درستی که مسیر و هدف من در این جنگ - جمل - مثل همان جنگهای اول است - هدف حقیقی در هر دو یکی است - قطعا من باطل را می‎شکافم تا این که حق از پهلویش در بیاید.)

"فلانقبن" یعنی قطعا سوراخ می‎کنم، و در بعضی از نسخه ها دارد "فلابقرن" یعنی قطعا می‎شکافم. در اینجا حضرت تشبیه کرده اند حق را به در گرانبهایی که مثلا حیوانی آن را بلعیده باشد، که باید شکم آن را شکافت و آن در را بیرون آورد؛ لذا می‎فرماید: من حق و حقیقت را که در وسط خرافات و دروغها و اوهام و امیال شخصی افراد و خلاصه در دل باطل مخفی شده، با شکافتن شکم باطل آن را از پهلویش در می‎آورم.

"مالی و لقریش ! والله لقد قاتلتهم کافرین، و لاقاتلنهم مفتونین، و انی لصاحبهم بالامس کما أنا صاحبهم الیوم"

(چیست از برای من با قریش ! - من با آنها دشمنی ندارم - قسم به خدا جنگیدم با قریش در حالی که کافر بودند، و امروز هم با آنها می‎جنگم چون گرفتار فتنه شده اند، با قریش دیروز برخورد داشتم همان طور که امروز هم برخورد دارم.)

برخورد و مبارزه حضرت علی (ع) با قریش در گذشته به خاطر آن بود که بت پرست بودند، کافر بودند، و امروز هم به خاطر این است که دچار فتنه شده اند، گرچه مسلمان هستند اما علیه امام مسلمین به جنگ برخاسته اند و از بغاة گشته اند، و خداوند در قرآن جنگ با بغاة را واجب فرموده: (و ان طائفتان من

ناوبری کتاب