که جلودار بود، "میمنة" قسمت طرف راست، "میسرة" قسمت طرف چپ، "قلب" قسمتی که در وسط بود، "ساقة" قسمتی که در عقب لشکر بود. و این قسمت به یک حساب نقشش از همه بیشتر بود؛ زیرا اولا مانع از فرار ارتش میشدند، و ثانیا مداوا و حمل مجروحین و واماندگان از جنگ به عهده این قسمت بود، و ثالثا کلیه تدارکات ارتش از آذوقه و وسائل جنگی به عهده اینها بود. ضمیر "ها" در کلمه "ساقتها" و "حذافیرها" به گفته ابن ابی الحدید به جاهلیتی که مفهوم از کلام حضرت علی است برمی گردد.
اما این که حضرت علی (ع) میفرماید من در ساقه ارتش جاهلیت بودم، نه به این معناست که من جزء لشکر جاهلیت و کفر بودم، بلکه به این معناست که من ارتش جاهلیت را سوق میدادم و میراندم که متفرق شوند و حقیقت جای آن را پر کند. "حذافیر" جمع "حذفور" و "حذفار" به معنای جانب است.
خلاصه حضرت میفرماید: با تمام وجود و از هر طرف تمامی جاهلیت و رسوم آن را متفرق کردم، تا این که این جاهلیت با تمام وجودش پشت کرد و فرار کرد، و من در تمامی مبارزات هیچ گونه ترس و ضعفی از خود نشان ندادم.
هدف حضرت علی (ع) در جنگ جمل
آنچه را حضرت علی (ع) تا اینجا فرمود مقدمه ای است برای بیان مطلب بعد، میخواهد بفرماید: همان طور که بعثت پیامبراکرم (ص) برای ریشه کن کردن خرافات و اختلافات و رسوم جاهلیت و پیاده کردن حق بود، و من هم در تمامی مراحل با پیغمبراکرم بودم و برای پیاده شدن حق فعالیت داشتم، حالا هم که برای جنگ جمل میروم با این که طرف من عایشه و طلحه و زبیر هستند و مسلمانند، اما من هدفم در اینجا همان هدفی است که در زمان پیغمبراکرم (ص) داشتم، میخواهم حق را پیاده کنم و باطل را از بین ببرم، نه این که برای محکم کردن