صفحه ۵۱۱

"قرظ" نام برگی است که با آن پوستها را دباغی می‎کرده اند. "حثالة" یعنی زیادی و اضافی یک چیز، و در اینجا اضافی آن برگی که به وسیله آن دباغی می‎کرده اند.

وقتی به وسیله این برگ دباغی می‎کنند، تا اندازه ای که رنگ و خاصیت و نیرو دارد مصرف می‎شود و زیادیهایش دور ریخته می‎شود، این زیادی چقدر ارزش دارد؟! حضرت می‎فرماید: دنیا در نظر شما از این هم بی ارزشتر باشد.

"قراضة" زیادی چیزهایی است که با قیچی چیده می‎شود. "جلم" قیچی های بزرگی است که با آن پشم می‎چینند. لابلای پشم های چیده شده مقداری خرده پشم و آشغال هست که از پشم ها جدا می‎کنند و دور می‎ریزند این را می‎گویند "قراضة".

"و اتعظوا بمن کان قبلکم، قبل أن یتعظ بکم من بعدکم، و ارفضوها ذمیمة ؛ فانها قد رفضت من کان أشغف بها منکم"

(و موعظه شوید به وسیله کسانی که پیش از شما بوده اند، پیش از آنی که موعظه شوند به وسیله شما کسانی که بعد از شما می‎آیند، و دور اندازید دنیا را در حالی که پست است، زیرا این دنیا دور انداخته کسانی را که علاقه آنها به دنیا بیشتر از شما بوده است.)

گفتگوی حضرت عیسی با دنیا

در اینجا مناسب است روایتی را از شرح نهج البلاغه خوئی برایتان بخوانم: "روی أن عیسی (ع) کوشف بالدنیا فرآها فی صورة عجوزة هتماء، علیها من کل زینة، فقال لها کم تزوجت ؟ قال: لا أحصیهم، قال: فکلهم مات عنک أو طلقوک ؟ قال: بل کلهم قتلت، قال عیسی (ع): بؤسا لازواجک الباقین کیف لایعتبرون بأزواجک الماضین ! کیف أهلکتهم واحدا واحدا و لایکونون منک علی حذر"منهاج البراعة، ج 4، ص 58 روایت شده است که دنیا برای حضرت عیسی در قیافه پیرزن بی دندانی ظاهر شد که خودش را به

ناوبری کتاب