"فهم بین شرید ناد، و خائف مقموع، و ساکت مکعوم، و داع مخلص، و ثکلان موجع"
(پس اینها یا از مردم فرار کرده و تنها افتاده اند، یا از مردم ترسیده و مقهورند، یا ساکت و دهان بسته اند، یا از روی خلوص دعوت کننده مردم به طرف خدا هستند، و یا غمگین هستند و جامعه دل آنها را به درد آورده است.)
"شرید" یعنی فرار کرده. "ناد" یعنی تنها افتاده. "مقموع" یعنی مقهور. "مکعوم" یعنی دهان بسته؛ چیزهایی را که به وسیله آن دهان شتر یا حیوانات دیگر را میبندند میگویند "کعام" به اصطلاح دهان بند. "ثکلان" یعنی محزون. "موجع" از "وجع" است به معنای درد، یعنی کسی که دلش را به درد آورده اند.
خلاصه شرایط و محیطها برای خداجویان فرق میکند، ممکن است در محیطی باشند که از مردم مأیوس شده باشند، در گوشه ای به دور از جامعه و تنها، و یا در محیطی باشند که آنها را سرکوب کرده و مقهور ساخته اند، یا این که حرفهایش را برای جامعه زده اما میبیند نتیجه ای ندارد از این رو سکوت کرده، مثل این که چیزی بر دهان او زده باشند؛ و یا این که در محیطی هستند که هنوز امر به معروف و نهی از منکر فایده دارد و خالصانه مردم را به سوی خدا دعوت میکنند، و یا این که جامعه آنها را غمگین ساخته و دلشان را به درد آورده است.
"قد أخملتهم التقیة ، و شملتهم الذلة"
(اینها را تقیه خاموش کرده، و ذلت شامل اینها شده است.)
"تقیة" یعنی نگهداری، آدمی که تقیه میکند کاری میکند که خود را حفظ کند، دینش را حفظ کند؛ منظور این که تقیه میکند و خودش را از شر مردم حفظ میکند، از باب این که ترس از دشمنان دارد لذا خاموش است؛ و یا این که خود را از عواقب اعمال سوء حفظ میکند، از این جهت سراغ کارهایی که دنیاخواهان دارند نمی رود تا خودش را حفظ کند، از این رو خاموش است.
و این که حضرت میفرماید: ذلت شامل اینها شده است، یعنی جامعه این