صفحه ۵۰۹

"فهم بین شرید ناد، و خائف مقموع، و ساکت مکعوم، و داع مخلص، و ثکلان موجع"

(پس اینها یا از مردم فرار کرده و تنها افتاده اند، یا از مردم ترسیده و مقهورند، یا ساکت و دهان بسته اند، یا از روی خلوص دعوت کننده مردم به طرف خدا هستند، و یا غمگین هستند و جامعه دل آنها را به درد آورده است.)

"شرید" یعنی فرار کرده. "ناد" یعنی تنها افتاده. "مقموع" یعنی مقهور. "مکعوم" یعنی دهان بسته؛ چیزهایی را که به وسیله آن دهان شتر یا حیوانات دیگر را می‎بندند می‎گویند "کعام" به اصطلاح دهان بند. "ثکلان" یعنی محزون. "موجع" از "وجع" است به معنای درد، یعنی کسی که دلش را به درد آورده اند.

خلاصه شرایط و محیطها برای خداجویان فرق می‎کند، ممکن است در محیطی باشند که از مردم مأیوس شده باشند، در گوشه ای به دور از جامعه و تنها، و یا در محیطی باشند که آنها را سرکوب کرده و مقهور ساخته اند، یا این که حرفهایش را برای جامعه زده اما می‎بیند نتیجه ای ندارد از این رو سکوت کرده، مثل این که چیزی بر دهان او زده باشند؛ و یا این که در محیطی هستند که هنوز امر به معروف و نهی از منکر فایده دارد و خالصانه مردم را به سوی خدا دعوت می‎کنند، و یا این که جامعه آنها را غمگین ساخته و دلشان را به درد آورده است.

"قد أخملتهم التقیة ، و شملتهم الذلة"

(اینها را تقیه خاموش کرده، و ذلت شامل اینها شده است.)

"تقیة" یعنی نگهداری، آدمی که تقیه می‎کند کاری می‎کند که خود را حفظ کند، دینش را حفظ کند؛ منظور این که تقیه می‎کند و خودش را از شر مردم حفظ می‎کند، از باب این که ترس از دشمنان دارد لذا خاموش است؛ و یا این که خود را از عواقب اعمال سوء حفظ می‎کند، از این جهت سراغ کارهایی که دنیاخواهان دارند نمی رود تا خودش را حفظ کند، از این رو خاموش است.

و این که حضرت می‎فرماید: ذلت شامل اینها شده است، یعنی جامعه این

ناوبری کتاب