صفحه ۴۹

"صعبة" شتر چموش است، در مقابل "ذلول" یعنی شتر رام؛ "اشنق" یعنی افسارش را کشید؛ "خرم" یعنی بینی اش پاره می‎شود؛ این یک تشبیه است و در آن سه احتمال داده شده که دو احتمال آن بد نیست اما احتمال سوم سست است.

احتمال اول: شاید می‎خواهد بگوید عمر که سوار خلافت شده همانند کسی است که سوار شتر غیر رام شده. خلافت مسخر و رام برای کسی است که عالم، آگاه و عاقل باشد، با اخلاق حسنه برخورد کند. بنابراین خلافت برای علی (ع) رام است از باب این که تمامی صفات لازمه را دارد، اما برای عمر رام نیست زیرا عالم نیست، خشن است و با تندی برخورد می‎کند، و دیگر جهات لازم را ندارد. پس در این احتمال خلافت تشبیه به شتری که رام نیست شده است. روی این احتمال کلام حضرت این گونه معنی می‎شود: صاحب آن طبیعت (عمر) مثل آن شترسواری است که شتر او رام نباشد.

احتمال دوم: مراد از "صاحب" همراهان و مشاورین و دوستان عمر باشد. یعنی عمر چون طبیعت خشن دارد، همراهان و مشاوران و رفقای او نمی دانند با او چگونه رفتار کنند؛ چون همه اش با تندی و خشونت عمل می‎کند، اگر مانع او شوند ضربه می‎زند و اوضاع را به هم می‎ریزد، و اگر رهایش کنند همه را به هلاکت می‎رساند. بنابر این احتمال "صاحب" خود خلیفه نیست، بلکه همراهان و دوستان خلیفه است. "فصاحبها" یعنی همراه و رفیق او که این طبیعت خشن را دارد.

`احتمال سوم: مراد از "صاحب" حضرت علی (ع) باشد. یعنی من که با چنین طبیعت خشنی (عمر) همراه و هم عصر شده ام - او تندیهایی نسبت به حضرت علی و فاطمه (ع) و اصحاب امیرالمؤمنین کرد - اگر بخواهم با تندی برخورد کنم و مانع او شوم همه را به هم می‎ریزد، و اگر با ملایمت رفتار کنم و هیچ نگویم جامعه اسلامی را در هلاکت می‎اندازد.

ناوبری کتاب