خود را عوض کن و افراد فاسد همچون مروان را از اطراف خود کنار بزن، عثمان روی منبر رفت و گفت من توبه کرده ام و مشی خود را عوض میکنم، قول میداد اما باز تخلف میکرد، به حدی اوضاع بد شد که دیگر قابل دفاع نبود؛ در اوایل حضرت از قتل او نهی میکرد، ولی وقتی که دیگر قابل دفاع نبود حضرت بی طرف شد.شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 198؛ و ج 2، ص 129؛ و منهاج البراعة، ج 4، ص 33 بخشی از کارهای عثمان و علت قتل او را نوشته اند.
حضرت میفرماید: در ارتباط با قتل عثمان من بی طرف بودم، آنهایی هم که عثمان را رها کردند مسلمانان پاک و مؤمن بودند، و آنهایی که او را یاری میکردند افرادی فاسد بودند، امثال مروان و عبدالله بن سعد، بدین جهت کار عثمان به جایی رسید که آدمهای خوب نمی توانستند از او دفاع کنند، چرا که دیگر قابل دفاع نبود.
استبداد عثمان و ناشکیبایی مردم
"و أنا جامع لکم أمره: استأثر فأساء الاثرة ، و جزعتم فأسأتم الجزع و لله حکم واقع فی المستأثر و الجازع"
(و من جمع میکنم حکومت عثمان را در یک کلام، استبداد و دیکتاتوری نمود و بدگونه دیکتاتوری کرد، و شما مردم هم ناراحت شدید و بی صبری کردید، و بد بی صبری کردید، و از برای خدا حکمی است که واقع خواهد شد در مورد آن کس که دیکتاتوری کرد - عثمان - و آن کس که بر او قیام کرد و یورش برد.)
حضرت میفرماید: آنچه باعث قتل عثمان شد دیکتاتوری و استبداد او بود. انسان هرچه مقامش بالا باشد، باید در مسائل با دیگران مشورت کند، پیغمبراکرم با این که عقل کل است خداوند به او میفرماید: (و شاورهم فی الامر)سوره آل عمران، آیه 159 ای پیغمبر با مردم مشورت کن. مشورت به معنای شخصیت دادن به افراد است، وقتی به افراد شخصیت داده شد آنها برای کار کردن بیشتر شوق پیدا میکنند، و آنها هم