صفحه ۴۸

و مثل کلماتی که عمر در سال حدیبیه گفت؛در صلح حدیبیه عمر با تندی و خشونت به پیغمبراکرم (ص) گفت: شما مگر به ما نگفتی که: "لتدخلن المسجدالحرام" به حج می‎رویم و وارد مسجدالحرام می‎شویم، پس این صلح برای چیست ؟ و در نهایت راجع به عمر می‎گوید: "والله تعالی لایجازی المکلف الا بما نواه، ولقد کانت نیته من اطهر النیات و اخلصها لله سبحانه" خدا جزا نمی دهد مکلف را مگر به نیت او، و نیت عمر از پاکترین نیتها بوده و از خالص ترین نیتها برای خدای سبحان.شرح ابن ابی الحدید، ج 2، ص 27

به ابن ابی الحدید اعتراض شده که اگر می‎گویی عمر نمی توانسته خودش را کنترل کند و بی اختیار این الفاظ از او صادر می‎شده، پس این یک آدم غیر قابل کنترل و نامناسبی است و نمی تواند خلیفه مسلمانها باشد، و نباید چنین فردی در رأس خلافت مسلمین قرار گیرد؛ و اگر می‎گویی از روی اختیار بوده، بد می‎کرده، گناه می‎کرده است؛ بنابراین اگر سوء نیت هم نداشته، کسی که طبیعت و ذاتی خشن و تند دارد و حتی نسبت به پیامبراکرم (ص) هم بی ادبی می‎کند، نباید خلافت و زعامت مسلمین به دست او باشد. پیامبراکرم (ص) رحمة للعالمین و دارای خلق عظیم بود، و با اخلاق کریمه خود مردم را جذب می‎کرد. چگونه ممکن است کسی که طبیعتش تند و خشن است و نمی تواند آن را تغییر دهد خلیفه رسول الله (ص) باشد؟!

عمر خلیفه ای غیر قابل کنترل، و گرفتاری مردم در زمان او

"فصاحبها کراکب الصعبة ، ان أشنق لها خرم، و ان أسلس لها تقحم"

(پس صاحب این طبیعت خشن مثل کسی است که سوار بر شتر غیر رام باشد، اگر افسارش را بکشد بینی آن پاره شود، و اگر افسارش را رها کند هجوم می‎آورد و خود و صاحبش را در پرتگاه می‎اندازد.)

ناوبری کتاب