و مثل کلماتی که عمر در سال حدیبیه گفت؛در صلح حدیبیه عمر با تندی و خشونت به پیغمبراکرم (ص) گفت: شما مگر به ما نگفتی که: "لتدخلن المسجدالحرام" به حج میرویم و وارد مسجدالحرام میشویم، پس این صلح برای چیست ؟ و در نهایت راجع به عمر میگوید: "والله تعالی لایجازی المکلف الا بما نواه، ولقد کانت نیته من اطهر النیات و اخلصها لله سبحانه" خدا جزا نمی دهد مکلف را مگر به نیت او، و نیت عمر از پاکترین نیتها بوده و از خالص ترین نیتها برای خدای سبحان.شرح ابن ابی الحدید، ج 2، ص 27
به ابن ابی الحدید اعتراض شده که اگر میگویی عمر نمی توانسته خودش را کنترل کند و بی اختیار این الفاظ از او صادر میشده، پس این یک آدم غیر قابل کنترل و نامناسبی است و نمی تواند خلیفه مسلمانها باشد، و نباید چنین فردی در رأس خلافت مسلمین قرار گیرد؛ و اگر میگویی از روی اختیار بوده، بد میکرده، گناه میکرده است؛ بنابراین اگر سوء نیت هم نداشته، کسی که طبیعت و ذاتی خشن و تند دارد و حتی نسبت به پیامبراکرم (ص) هم بی ادبی میکند، نباید خلافت و زعامت مسلمین به دست او باشد. پیامبراکرم (ص) رحمة للعالمین و دارای خلق عظیم بود، و با اخلاق کریمه خود مردم را جذب میکرد. چگونه ممکن است کسی که طبیعتش تند و خشن است و نمی تواند آن را تغییر دهد خلیفه رسول الله (ص) باشد؟!
عمر خلیفه ای غیر قابل کنترل، و گرفتاری مردم در زمان او
"فصاحبها کراکب الصعبة ، ان أشنق لها خرم، و ان أسلس لها تقحم"
(پس صاحب این طبیعت خشن مثل کسی است که سوار بر شتر غیر رام باشد، اگر افسارش را بکشد بینی آن پاره شود، و اگر افسارش را رها کند هجوم میآورد و خود و صاحبش را در پرتگاه میاندازد.)