حتی اگر یک نفر بگوید؛ ولی صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آمده اند، انسان را از آتش دوزخ بر حذر داشته اند، و از عاقبت بد معصیت و نافرمانی خدا برای ما گفته اند، و به بهشت و نعمت های الهی در صورت اطاعت از خدا نوید داده اند، اما ما نه از آتش جهنم اجتناب میکنیم و نه خود را برای رفتن به بهشت مهیا میکنیم، و دلیل آن هم این است که شیطان و هوای نفس بر ما مسلط شده است، برای متاع دنیا این همه تلاش میکنیم اما اصلا به فکر بهشت که منزلگاه همیشگی ماست نیستیم، از کارهای زشتی که برای ما جهنم میآورد فرار نمی کنیم.
"ألا و انه من لاینفعه الحق یضرره الباطل، و من لم یستقم به الهدی یجر به الضلال الی الردی"
(آگاه باشید کسی که حق به او نفع نرساند باطل به او ضرر میرساند، و کسی که هدایت و حق مستقیم و راستش نکند گمراهی او را به هلاکت میاندازد.)
"ألا و انکم قد أمرتم بالظعن، و دللتم علی الزاد"
(آگاه باشید که شما به مسافرت مأمور شده اید، و به زاد و توشه آخرت راهنمایی گشته اید.)
"ظعن" و "ظعن" هر دو به معنای مسافرت است. این که حضرت میفرماید: شما مأمور به مسافرت شده اید، این امر امر تکوینی است، شما عملا بر طبق نظام تکوین مسافر به عالم آخرت هستید، از همان روزی که مسافر هستید مسافر به مرگ هستید.
نتیجه پیروی از هوای نفس و آرزوهای طولانی
"و ان أخوف ما أخاف علیکم اتباع الهوی و طول الامل"
(و به درستی که ترسناکترین چیزی که از آن بر شما میترسم پیروی کردن از هوا و آرزوهای دور و دراز است.)
"أخوف" افعل التفضیل است، یعنی ترسناکترین. "هوی" یعنی خواست نفس؛ خواست ممکن است خوب باشد و ممکن هم هست بد باشد، اما معمولا