صفحه ۴۵۸

السماوات و الارض)سوره نور، آیه 35 خدا نور آسمانها و زمین است. در تعریف نور گفته اند "الظاهر بذاته و المظهر لغیره"تفسیر المیزان، ج 15، ص 122 نور آن است که خودش ظاهر و روشن است و غیر خودش را هم ظاهر می‎کند. چراغ خودش روشن است محیط اطراف خودش را هم روشن می‎کند. می‎گویند تعریف نور بر وجود صادق است، وجود نور است، زیرا خود ظاهر است و ماهیات را ظاهر می‎کند، شیخ شهاب الدین سهروردی که رهبر فلاسفه اشراقی است در کتاب "حکمة الاشراق" مباحث وجود را که می‎خواهد ذکر کند از وجود و هستی تعبیر به نور می‎کند، و شاید این از قرآن گرفته شده که از خدایی که وجود بی پایان و هستی بی پایان است به نور تعبیر کرده است.

ذات باری تعالی هستی و وجود بی پایان است، لذا به او می‎گوییم واجب الوجود، یعنی هستی او از خود اوست، اصلا عین هستی است. عوالم وجود بعد از خدا به این صورت است که اول "عالم جبروت" است، عالم جبروت موجودات کاملی هستند که مستقیما جلوه حق تعالی هستند، و لذا در هستی خیلی قویتر از موجودات مادی هستند، و به عالم جبروت عالم عقل نیز گفته می‎شود؛ و نازلتر از عالم جبروت "عالم ملکوت" است، یعنی موجوداتی که مجرد هستند اما در تجرد مثل مراتب عقل تجرد کامل ندارند؛ بعد از آن عالم ماده و "عالم ناسوت" است، عالم مادی که عبارت از زمین و آسمان و اینها باشد در حاشیه عدم قرار گرفته و لذا عالم ماده مساوق با حرکت است، حرکت لغزندگی دارد، وقتی موجودی ضعیف باشد نمی تواند روی پای خودش بایستد، کارش لغزندگی و تغیر است و به طرف کمال حرکت می‎کند، حرکت همان تدرج وجود و لغزندگی وجود است، و عالم ماده مساوق با حرکت است.

ناوبری کتاب