"نغب" جمع "نغبة" است، یعنی جرعه. "تهمام" مصدر است به معنای غصه و هم، میگوییم هم و غم، مصدری که بر وزن "تفعال" باشد "ت" آن مفتوح است مگر در دو مورد یکی "تبیان" و دیگری "تلقاء" که "ت" مکسور است. "خذلان" یعنی این که انسان را رها کنند و او در کارش موفق نشود و شکست بخورد.
یک فرمانده وقتی که طرح و نقشه جنگ را میریزد اگر ارتش از او اطاعت نکند، فرمان و رأیش از بین رفته و مردم خیال میکنند که این فرمانده بی عرضه است؛ لذا حضرت میفرماید: شما این قدر مرا در رأی خود با نافرمانی و فروگذاریتان شکست دادید تا این که قریش در حق من گفتند: پسر ابیطالب مرد شجاعی است ولکن علم به نقشه های جنگی ندارد، و گناه شکست من در رأی و پیروزیهای معاویه در اطاعت نکردن و فروگذاری شماست؛ بعد حضرت از خود دفاع میکند و میفرماید:
پاسخ حضرت علی (ع)
"لله أبوهم !! و هل أحد منهم أشد لها مراسا، و أقدم فیها مقاما منی ؟! لقد نهضت فیها و ما بلغت العشرین، و ها أنا ذا قد ذرفت علی الستین، و لکن لا رأی لمن لایطاع"
(خدا به پدر قریش خیر بدهد! آیا فردی از اینها هست که بیشتر از من با جنگ ممارست داشته باشد و مقامش در جنگ پیش از من باشد؟! من قیام کردم در جنگ و فعالیت جنگی داشتم در صورتی که هنوز بیست ساله نشده بودم، آگاه باشید حالا من این هستم که میبینید از شصت سال گذشته ام، ولکن برای کسی که امرش اطاعت نمی شود رأیی نیست.)
"مراس" مصدر باب مفاعله است به معنای ممارست. از نظر تاریخی اولین جنگی که در اسلام شد جنگ بدر بود که بعد از هجرت پیغمبراکرم اتفاق افتاد، در آن زمان حضرت علی بیش از بیست و سه سال داشت؛ زیرا ده ساله بود که پیغمبراکرم مبعوث به رسالت شد، سیزده سال هم پیغمبراکرم در مکه بود،