تقدیر دارد. "سدم" به معنای حزن و اندوه است.
شهر کوفه به دستور عمر و توسط سعد وقاص بنا شد،اسد الغابة، ج 2، ص 291 سعد وقاص که رییس ارتش اسلام بود بعد از آن که در جنگ با ایران پیروز شد به دستور عمر شهر کوفه را بنا کرد و ارتش زیر پرچمش را که از قبایل مختلف عرب ترکیب شده بود در آنجا اسکان داد؛ در حقیقت کوفه شهر ارتشی های سابقه دار بوده است، ارتشیانی که حقوق از بیت المال میگرفتند اما کاربردشان کم بود. ارتش باید به نحوی مجهز و مهیا باشد که به محض این که فرمان فرمانده آن صادر شد مثل برق بشتابد و به جبهه برود و با دشمن جنگ کند، ارتشی که تنبل باشد جز خسارت چیز دیگری ندارد، هزینه سنگین و کاربرد کم. ارتشی که حضرت در کوفه با آن بود این گونه بود؛ لذا میفرماید: دوست داشتم شما را نمی دیدم و نمی شناختم، شناختی که برای من پشیمانی آورده و حزن و اندوه را به دنبال داشته است. بعد حضرت آنها را نفرین میکند و میفرماید:
نفرین حضرت و پندار قریش
"قاتلکم الله !! لقد ملاتم قلبی قیحا، و شحنتم صدری غیظا، و جرعتمونی نغب التهمام أنفاسا و أفسدتم علی رأیی بالعصیان و الخذلان، حتی قالت قریش: ان ابن أبی طالب رجل شجاع، و لکن لا علم له بالحرب"
(خدا بکشد شما را! به خدا قسم شما قلب مرا از چرک و سینه مرا از غیظ و خشم پر کردید، و به من جرعه جرعه آشاماندید غصه را، نفس نفس و بتدریج، و فکر - نقشه های جنگی - مرا از بین بردید به این که مرا معصیت کردید و جانب مرا فروگذاردید، تا حدی که قریش گفتند: علی بن ابیطالب مرد شجاعی است اما علم جنگ ندارد.)
"قیح" یعنی چرک . "شحنتم" به معنای "ملاتم" است، یعنی پر کردید.