میکند؛ زیرا دشمن وارد خانه او شده، فکر میکند لابد اینها پشتشان خیلی گرم است که جرأت کردند به کشور ما یورش آورند و داخل کشور شوند، و ما خیلی ضعیف هستیم که نتوانستیم جلوی آنها را بگیریم. بنابراین اعتراض حضرت علی (ع) این است که شما نشستید تا سفیان بن عوف غامدی از طرف معاویه هجوم آورده و داخل شهرهای شما شده است.
"فتواکلتم، و تخاذلتم حتی شنت الغارات علیکم"
(پس کار دفاع را به یکدیگر واگذار کردید، و یکدیگر را زبون و خوار کردید تا یورشها یکی پس از دیگری بر شما انجام شد.)
"تواکل" از ماده "وکالت" است، "وکالت" یعنی واگذاری، و "تواکل" معنایش این است که کار را به یکدیگر واگذار کنند، در نتیجه هیچ کس کار را انجام نمی دهد و هر کس به امید دیگری است.
در اسلام یک جنگ ابتدایی داریم که باید به اذن امام باشد و تا اذن امام نباشد کسی حق حمله به دشمن را ندارد، و بعضی از فقها هم میگویند مراد از امام در اینجا امام معصوم است؛ و یک جنگ دفاعی، یعنی اگر دشمن هجوم آورد دفاع واجب است و دیگر اذن امام هم لازم نیست، در این مورد زن و مرد همه وظیفه دفاع دارند و نباید هر کسی کار دفاع را به دیگری محول کند، و اینجا بحث این است که سفیان بن عوف غامدی به شهرهایی که تحت حکومت حضرت علی بوده یورش آورده و وظیفه همه بوده که دفاع کنند، حضرت به آنها میفرماید: شما کار دفاع را به یکدیگر واگذار کردید و یکدیگر را زبون و خوار کردید، یعنی هر کدام سبب خذلان و شکست دیگری شدید.
"شن" و "سن" تقریبا به یک معناست، اگر "سنت الغارات" باشد معنایش این است که غارت پشت سر هم بدون این که بین آن فاصله باشد انجام شد، و اگر "شنت الغارات" باشد معنایش این است که غارت با کمی فاصله بوده، مثلا