"قعب" و "قعب" به معنای کاسه چوبی است و "علاقة" بند آن است. آنگاه حضرت فرمود:
"اللهم انی قد مللتهم و ملونی، و سئمتهم و سئمونی، فأبدلنی بهم خیرا منهم"
(خدایا این جمعیت از اصرار من بر حق خسته شدند و من هم از این جمعیت خسته شدم، من از آنها ناراحتم آنها هم از من ناراحت میباشند، خدایا عوض اینها رفیقهای بهتر به من بده.)
چه رفیقی بهتر از پیامبر و ملائکه و اولیاء خدا، حضرت با شهادتش به عالم دیگر رفت و خوبان را پیدا کرد، بالاخره دعای حضرت مستجاب شد.
وقتی مردم قابلیت و استعداد این را نداشته باشند که رهبر عادل حق گو بر آنها حکومت کند، اینجا جای نفرین میشود.
"و ابدلهم بی شرا منی"
(و بدتر از من به آنها بده.)
حضرت که شر نبوده، یا باید بگوییم که افعل التفضیل از معنای تفضیلی خود افتاده، یعنی من خوب را از آنها بگیر و شری به آنها بده، و ممکن است هم بگوییم چون حضرت علی - ولو در منتهای خوبی بوده - در نظر آنها بد بوده؛ زیرا آدمی که لجباز و خیره است آدم حق در مزاجش بد میآید؛ روی این اساس حضرت میفرماید: حالا که من به نظر اینها بد هستم کسی بدتر از من به آنها بده.
"اللهم مث قلوبهم کما یماث الملح فی الماء"
(خدایا دل اینها را آب کن همان طور که نمک در آب حل میشود.)
چقدر حضرت از شیطنت و نافرمانی اینها جانش به لب رسیده که این گونه نفرین میکند.
"أما و الله لوددت ان لی بکم ألف فارس من بنی فراس بن غنم"
(به خدا قسم دلم میخواهد عوض شما هزار اسب سوار از طایفه فراس بن غنم به من داده شود.)