حضرت عصبانی شده، وقتی کوفه ای که مرکز ثقل خلافت است و این همه لشکر و ارتش در آن هست اطاعت امر حضرت را نمی کنند جای نفرین هست، نفرین به شهر در حقیقت نفرین به مردم آن شهر است.
"و تمثل بقول الشاعر"
(و تمثل جست حضرت به گفته شاعر)
(به جان پدرت - یا - به دین پدرت قسم ای عمرو من بر مقدار کمی از چربی این ظرف هستم.)
یعنی این منطقه وسیع را دارند از من میگیرند و فقط یک کوفه برای من مانده است.
این خطبه را حضرت در اواخر عمر شریفش ایراد فرموده، زمانی که معاویه هر روز در جایی فتنه درست میکرده و فقط کوفه در دست حضرت مانده بود.
"ثم قال (ع): أنبئت بسرا قد اطلع الیمن و انی و الله لاظن أن هؤلاء القوم سیدالون منکم: باجتماعهم علی باطلهم، و تفرقکم عن حقکم و بمعصیتکم امامکم فی الحق، و طاعتهم امامهم فی الباطل، و بأدائهم الامانة الی صاحبهم و خیانتکم، و بصلاحهم فی بلادهم و فسادکم. فلو ائتمنت احدکم علی قعب لخشیت ان یذهب بعلاقته"
(سپس فرمود: به من خبر رسیده که بسر بر یمن اشراف پیدا کرده است، و من به خدا قسم میبینم این قوم را که بر شما پیروز خواهند شد، به خاطر این که آنها در باطلشان اتحاد و همبستگی دارند، و شما نسبت به حق خود اختلاف دارید، و شما نافرمانی امام به حقتان را میکنید، و آنها اطاعت میکنند امام باطلشان را، آنها امانت - عهد و پیمانی که با معاویه داشتند - را به رفیقشان - معاویه - ادا کردند اما شما خیانت میکنید، آنها در بلاد خودشان اصلاحاتی انجام میدهند و شما در بلاد خودتان افساد میکنید، پس اگر یک کاسه چوبی را پیش شما امانت بگذارم میترسم بندش را ببرید.)