صفحه ۴۰۹

حضرت عصبانی شده، وقتی کوفه ای که مرکز ثقل خلافت است و این همه لشکر و ارتش در آن هست اطاعت امر حضرت را نمی کنند جای نفرین هست، نفرین به شهر در حقیقت نفرین به مردم آن شهر است.

"و تمثل بقول الشاعر"

(و تمثل جست حضرت به گفته شاعر)

"لعمر أبیک الخیر یا عمرو اننی ____ علی وضر من ذا الاناء قلیل"

(به جان پدرت - یا - به دین پدرت قسم ای عمرو من بر مقدار کمی از چربی این ظرف هستم.)

یعنی این منطقه وسیع را دارند از من می‎گیرند و فقط یک کوفه برای من مانده است.

این خطبه را حضرت در اواخر عمر شریفش ایراد فرموده، زمانی که معاویه هر روز در جایی فتنه درست می‎کرده و فقط کوفه در دست حضرت مانده بود.

"ثم قال (ع): أنبئت بسرا قد اطلع الیمن و انی و الله لاظن أن هؤلاء القوم سیدالون منکم: باجتماعهم علی باطلهم، و تفرقکم عن حقکم و بمعصیتکم امامکم فی الحق، و طاعتهم امامهم فی الباطل، و بأدائهم الامانة الی صاحبهم و خیانتکم، و بصلاحهم فی بلادهم و فسادکم. فلو ائتمنت احدکم علی قعب لخشیت ان یذهب بعلاقته"

(سپس فرمود: به من خبر رسیده که بسر بر یمن اشراف پیدا کرده است، و من به خدا قسم می‎بینم این قوم را که بر شما پیروز خواهند شد، به خاطر این که آنها در باطلشان اتحاد و همبستگی دارند، و شما نسبت به حق خود اختلاف دارید، و شما نافرمانی امام به حقتان را می‎کنید، و آنها اطاعت می‎کنند امام باطلشان را، آنها امانت - عهد و پیمانی که با معاویه داشتند - را به رفیقشان - معاویه - ادا کردند اما شما خیانت می‎کنید، آنها در بلاد خودشان اصلاحاتی انجام می‎دهند و شما در بلاد خودتان افساد می‎کنید، پس اگر یک کاسه چوبی را پیش شما امانت بگذارم می‎ترسم بندش را ببرید.)

ناوبری کتاب