"و قد تواترت علیه الاخبار باستیلاء أصحاب معاویة علی البلاد و قدم علیه عاملاه علی الیمن، و هما عبیدالله بن عباس و سعید بن نمران، لما غلب علیهما بسربن أبی أرطاة، فقام (ع) علی المنبر ضجرا بتثاقل أصحابه عن الجهاد، و مخالفتهم له فی الرأی، فقال:"
(به تواتر خبر رسیده بود به امام (ع) که اصحاب معاویه بر شهرها استیلا پیدا کرده اند، و دو فرماندار حضرت در یمن عبیدالله بن عباس و سعید بن نمران فرار کرده نزد او آمدند، وقتی که بسربن ابی ارطاة بر آنها غلبه کرد، پس حضرت که از سنگینی اصحابش از جهاد و مخالفتشان با رأی آن حضرت - مخالفتشان در این بود که حضرت میفرمود باید با دشمن جنگید و آنها سستی میکردند - ناراحت بود پس فرمود:)
"ما هی الا الکوفة أقبضها و أبسطها"
(برای من فقط یک کوفه مانده که قبض و بسط آن در دست من است.)
"قبض" و "بسط" کنایه از تصرف و استیلا بر آن است. در واقع حضرت میفرماید: با این سستی شما اطراف بلاد همه مورد هجوم واقع شده و فقط کوفه مانده که قبض و بسط آن در دست من است، کوفه هم صد در صد مطیع نبود و همیشه باد اختلاف در آن میوزید و پر از آشوب بود. بعد حضرت به نحو جمله معترضه جمله معترضه به جمله ای گفته میشود که بین پرانتز در خلال کلام ذکر شود و مناسبتی هم با اصل موضوع داشته باشد. خطاب به کوفه میفرماید:
مذمت اهل کوفه
"ان لم تکونی الا أنت تهب أعاصیرک ، فقبحک الله!"
(ای کوفه اگر بناست فقط تو باشی آن هم با این همه گردبادها و اختلافات داخلی، پس خدا رویت را زشت نماید!)
"تهب" به معنای وزیدن است. "اعاصیر" جمع "عصار" است یعنی گردباد. اینجا