در عشایر و قبایل ایران هم همین معنا رسم هست که اگر برای یکی از افراد قبیله مشکلی پیش آید قبیله و عشیره اش هستند که از او حمایت میکنند؛ بنابراین حضرت توصیه میکند که اگر در بین افراد قبیله خدا به کسی اقبال کرد و تمکن مالی پیدا کرد، نباید سرش را زیر بیندازد و به فکر قبیله و عشیره اش نباشد، زیرا در صحنه زندگی به خویشان خود نیاز دارد تا به وسیله قدرتشان از او دفاع کنند، و اگر کسانی بدگویی او را کردند به وسیله زبانشان از او دفاع کنند، اگر کسانی خواستند با دروغ و شایعه پراکنی آبروی او را بریزند از او دفاع کنند.
"و هم أعظم الناس حیطة من ورائه"
(و خویشان انسان بزرگترین مردمند از نظر احاطه و دفاع از پشت سر او.)
"حیطة" و "حیطة" هر دو صحیح است، معنایش احاطه و حفظ است؛ چون کسی که به انسان احاطه دارد قهرا او را حفظ میکند.
"و المهم لشعثه"
(و خویشان انسان جمع کننده ترین هستند برای پراکندگی های او.)
"ألم" افعل التفضیل است به معنای جمع کننده تر، در اصل "ألمم" بوده است؛ "شعث" معنایش تفرق و پراکندگی است. اگر زندگی انسان در هم ریختگی و پراکندگی پیدا کند، خویشاوندان هستند که میتوانند بیایند جمع و جور کنند و انسان را از پراکندگی نجات دهند.
"و أعطفهم علیه عند نازلة اذا نزلت به"
(و خویشان انسان باعاطفه ترین و مهربانترین مردم برای انسان هستند، وقتی که مصیبت و حادثه ای برای انسان فرود بیاید.)
وقتی که مصیبتی به انسان برسد، زلزله ای، سیلی، حادثه ای، مرگ و میری، این خویشان هستند که اطراف انسان میآیند و او را تنها نمی گذارند.
بالاخره حضرت در این قسمت از سخنانش میفرماید: ای انسان حالا که