صفحه ۳۹۱

در عشایر و قبایل ایران هم همین معنا رسم هست که اگر برای یکی از افراد قبیله مشکلی پیش آید قبیله و عشیره اش هستند که از او حمایت می‎کنند؛ بنابراین حضرت توصیه می‎کند که اگر در بین افراد قبیله خدا به کسی اقبال کرد و تمکن مالی پیدا کرد، نباید سرش را زیر بیندازد و به فکر قبیله و عشیره اش نباشد، زیرا در صحنه زندگی به خویشان خود نیاز دارد تا به وسیله قدرتشان از او دفاع کنند، و اگر کسانی بدگویی او را کردند به وسیله زبانشان از او دفاع کنند، اگر کسانی خواستند با دروغ و شایعه پراکنی آبروی او را بریزند از او دفاع کنند.

"و هم أعظم الناس حیطة من ورائه"

(و خویشان انسان بزرگترین مردمند از نظر احاطه و دفاع از پشت سر او.)

"حیطة" و "حیطة" هر دو صحیح است، معنایش احاطه و حفظ است؛ چون کسی که به انسان احاطه دارد قهرا او را حفظ می‎کند.

"و المهم لشعثه"

(و خویشان انسان جمع کننده ترین هستند برای پراکندگی های او.)

"ألم" افعل التفضیل است به معنای جمع کننده تر، در اصل "ألمم" بوده است؛ "شعث" معنایش تفرق و پراکندگی است. اگر زندگی انسان در هم ریختگی و پراکندگی پیدا کند، خویشاوندان هستند که می‎توانند بیایند جمع و جور کنند و انسان را از پراکندگی نجات دهند.

"و أعطفهم علیه عند نازلة اذا نزلت به"

(و خویشان انسان باعاطفه ترین و مهربانترین مردم برای انسان هستند، وقتی که مصیبت و حادثه ای برای انسان فرود بیاید.)

وقتی که مصیبتی به انسان برسد، زلزله ای، سیلی، حادثه ای، مرگ و میری، این خویشان هستند که اطراف انسان می‎آیند و او را تنها نمی گذارند.

بالاخره حضرت در این قسمت از سخنانش می‎فرماید: ای انسان حالا که

ناوبری کتاب