اسلام مالیات اسلام را عبادت قرار داده است، زکات و خمس را عبادت قرار داده همان طوری که نماز را عبادت قرار داده است، همان طور که نماز باعث کمال نفس و سعادت ابدی میشود خمس و زکات هم همین طور است، و چون اشخاص میدانند که این گونه است با عشق و علاقه کار میکنند، با عشق و علاقه خمس و زکات میدهند، بعد هم دنبال این هستند که کار خیری مثل مدرسه سازی و بیمارستان سازی پیدا کنند و انجام دهند. به هرحال انسان چون مالک مغز خود است، مالک دست خود است، و این نیرو را خدا به انسان داده، بنابراین مالک بازده کاری است که به وسیله مغز و دست و اعضاء و جوارح خود انجام میدهد، و این یک امر فطری است.
اسلام خواسته افراد برحسب استعداد و نیرویشان هرچه فعالیت میکنند محصول این فعالیت از خودشان باشد تا شوق پیدا کنند و نیروی درونی آنها را وادار کند به کار و فعالیت و کوشش، تا تولید بالا رود و توزیع عادلانه شود.
ما نمی توانیم بگوییم افراد درآمدشان با هم مساوی باشد، چون افراد با هم متفاوت هستند، یکی هوشش بیشتر است، یکی فعالیت بیشتری میکند، یکی توان و نیروی بیشتری دارد، یکی ضعیف است، البته اسلام برای ضعفا هم فکر کرده؛ فرموده است: اگر کسی ضعیف باشد که نتواند کار و فعالیت کند، حکومت اسلام از محل مالیاتی که میگیرد باید او را اداره کند. حضرت علی (ع) در نامه ای که به مالک اشتر مینویسدنهج البلاغه، نامه 53 جامعه را به هفت دسته تقسیم میکند، دسته هفتم ضعفا و زمین گیرها و پیرها و از کار افتاده ها هستند، میفرماید: ای مالک باید به اینها رسیدگی کنی تا کمبود نداشته باشند، حکومت از مالیاتی که میگیرد اینها را هم باید اداره کند.
اسلام با تنگ نظری ای که امروز در بعضی از جوانهای شرق زده هست و شاید