صفحه ۳۶۷

الان شوروی که رب النوع سوسیالیزم و کمونیزم است - و از شوروی کمونیزم به دیگر کشورهای کمونیستی صادر شده است - همیشه کمبود دارد،این درس در سال 1361 ش، قبل از فرو ریختن شوروی سابق بیان شده است. در زمینه های صنعتی و کشاورزی نیازمند آمریکا و اروپاست، با این که هم امکانات کشاورزی دارد و هم در صنعت پیشرفته است و هم نیروی کار زیاد دارد، دلیلش آن است که افراد بازده کارشان را از خودشان نمی دانند و قهرا شوق کار ندارند. در شوروی کارگر روزی هشت ساعت سر کار حاضر می‎شود و مزد می‎گیرد، این هشت ساعت را حاضر می‎شود اما از کار می‎دزدد. حقوق بگیر اگر ایمان و تعهد و احساس مسئولیت نداشته باشد می‎گوید من که حقوق می‎گیرم چرا خودم را خسته کنم، یک ساعت از اولش می‎دزدد یک ساعت هم از آخرش، الان هم که در ادارات ما نماز ظهر می‎خوانند یک ساعت هم به اسم نماز ظهر از زیر کار فرار می‎کند، می‎بینی نماز هم نمی خواند اما کار هم نمی کند. آن وقت هم که پشت میز نشسته یا روزنامه می‎خواند و یا به خانم تلفن می‎کند که برای ناهار چه چیزی تهیه کرده ای، برای این که می‎بیند بالاخره حقوقش را در هر ماه می‎گیرد.

اما کشاورزی که می‎بیند اگر کشت نکند سر خرمن گندم ندارد زحمت می‎کشد، در روزهای حساس به جای هشت ساعت شانزده ساعت هم کار می‎کند، زن و بچه اش را هم به کار می‎گیرد؛ چون می‎داند آنچه را تحصیل کند مال خودش است و به خانه خودش می‎رود. یک تاجر و یا کاسب می‎داند هرچه فعالیت کند جنس بهتر و مرغوبتر تهیه کند سود بهتر خواهد داشت و سودش هم به جیب خودش می‎رود، حرکت می‎کند در شهرهای مختلف، کشورهای مختلف، تلاش می‎کند و تجارت و کسب می‎کند تا درآمد بیشتری به دست آورد، و اگر خمس و زکاتی می‎دهد و یا انفاق مستحبی هم می‎کند می‎داند اینها عبادت است، پس با عشق می‎دهد و درجاتش را در بهشت بالا می‎برد.

ناوبری کتاب