صفحه ۳۶

"فصبرت و فی العین قذی، و فی الحلق شجا"

(پس صبر کردم در حالی که در چشمم دائما خاری می‎خلید، و در حلقم استخوانی مانده بود.)

"قذی" خار و آشغالی است که در چشم بیفتد و دائما انسان را اذیت می‎کند. "شجا" به استخوان یا چیزی که در حلق گیر کند می‎گویند. می‎خواهند بفرمایند: با وجود این که دائما در رنج و فشار بودم دندان سر جگر گذاشتم و صبر کردم.

"أری تراثی نهبا"

(می دیدم ارثی که از پیغمبر به من رسیده غارت شده است.)

به طور کلی چیزی که از دیگری به انسان می‎رسد ارث نامیده می‎شود. "نهبا" به معنای "منهوبا" غارت شده را می‎گویند.

حضرت خلافت را ارث خود می‎دانست، خلافت ارثی بود که از جانب پیغمبراکرم (ص) برای او معین شده بود و دیگران آن را به غارت بردند.

عملکرد ابوبکر و عمر در زمان خلافت خود

"حتی مضی الاول لسبیله"

(تا آن که اولی مسیر خودش را طی کرد و گذشت و رفت.)

خلیفه اول دو سال و شش ماه خلافت کرد و مرد.

"فادلی بها الی فلان بعده"

(بعد خلافت را به دومی داد.)

"ادلاء" به معنای فرو فرستادن دلو در چاه برای بیرون آوردن آب است، بعد این کلمه را در چیزی که به ناحق به دیگران برسانی استعمال کرده اند؛ آیه قرآن می‎فرماید: (و تدلوا بها الی الحکام لتأکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم)سوره بقره، آیه 188. (تدلوا بها

ناوبری کتاب