سعی است، و به آدمی که با شدت کاری را انجام دهد "کادح" میگویند.
اجتماع اجتماع ظلمت است، حضرت علی حقایق را میدانست اما مردم در حالت تاریکی و جهل و تحیر میگذراندند؛ حضرت میفرماید: مردد هستم، آیا حمله کنم ؟ قدرت ندارم، صبر کنم ؟ مردم در گمراهی هستند.
حضرت برای این که شدت حالت سختی و نادانی و تحیر و اضطراب موجود در مردم را برساند میفرماید: تاریکی کوری که در آن آدم پیر ناتوان میشود و بچه ها پیر میشوند؛ وقتی شداید زیاد باشد، تحیر در بین مردم زیاد باشد، اهل حق متحیرند و میگویند خدایا چه کنیم ؟ و در این ظلمت و اضطراب مؤمن باید برای حفظ دینش سختی بکشد و با مشقت زندگی کند، وقتی محیط فاسد باشد مؤمن با سختی میتواند دینش را حفظ کند؛ لذا در روایات آمده که در دوره آخرالزمان حفظ دین از نگاه داشتن آتش در کف دست مشکل تر است.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) این مطلب را در آخر خلافتش در مسجد کوفه بیان میکند، در واقع حضرت افشاگری و بیان تاریخ گذشته را میکند، داستانی که قبلا اتفاق افتاده است.
"فرأیت أن الصبر علی هاتا أحجی"
(پس دیدم صبر کردن بر این محیط ظلمانی به عقل نزدیکتر است.)
"حجی" به معنای عقل است، "هاتا" اشاره به مؤنث است و در اینجا اشاره به "طخیة عمیاء" میباشد. "ها" در "هذا" و "هاتا" حرف تنبیه است و "ذا" اشاره به مذکر دارد و "تا" اشاره به مؤنث.
حضرت میدیدند با توجه به این که قدرت ندارند تا پیروز شوند، اگر حمله کنند جنگ داخلی شروع میشود، آن زمان اول اسلام بود و چه بسا بر اثر جنگ داخلی اساس اسلام از بین میرفت؛ لذا برای این که اصل اسلام محفوظ باقی بماند حضرت میفرمایند: دیدم صبر کردن بر این محیط ظلمانی به عقل نزدیک تر است.