صفحه ۳۵

سعی است، و به آدمی که با شدت کاری را انجام دهد "کادح" می‎گویند.

اجتماع اجتماع ظلمت است، حضرت علی حقایق را می‎دانست اما مردم در حالت تاریکی و جهل و تحیر می‎گذراندند؛ حضرت می‎فرماید: مردد هستم، آیا حمله کنم ؟ قدرت ندارم، صبر کنم ؟ مردم در گمراهی هستند.

حضرت برای این که شدت حالت سختی و نادانی و تحیر و اضطراب موجود در مردم را برساند می‎فرماید: تاریکی کوری که در آن آدم پیر ناتوان می‎شود و بچه ها پیر می‎شوند؛ وقتی شداید زیاد باشد، تحیر در بین مردم زیاد باشد، اهل حق متحیرند و می‎گویند خدایا چه کنیم ؟ و در این ظلمت و اضطراب مؤمن باید برای حفظ دینش سختی بکشد و با مشقت زندگی کند، وقتی محیط فاسد باشد مؤمن با سختی می‎تواند دینش را حفظ کند؛ لذا در روایات آمده که در دوره آخرالزمان حفظ دین از نگاه داشتن آتش در کف دست مشکل تر است.

حضرت امیرالمؤمنین (ع) این مطلب را در آخر خلافتش در مسجد کوفه بیان می‎کند، در واقع حضرت افشاگری و بیان تاریخ گذشته را می‎کند، داستانی که قبلا اتفاق افتاده است.

"فرأیت أن الصبر علی هاتا أحجی"

(پس دیدم صبر کردن بر این محیط ظلمانی به عقل نزدیکتر است.)

"حجی" به معنای عقل است، "هاتا" اشاره به مؤنث است و در اینجا اشاره به "طخیة عمیاء" می‎باشد. "ها" در "هذا" و "هاتا" حرف تنبیه است و "ذا" اشاره به مذکر دارد و "تا" اشاره به مؤنث.

حضرت می‎دیدند با توجه به این که قدرت ندارند تا پیروز شوند، اگر حمله کنند جنگ داخلی شروع می‎شود، آن زمان اول اسلام بود و چه بسا بر اثر جنگ داخلی اساس اسلام از بین می‎رفت؛ لذا برای این که اصل اسلام محفوظ باقی بماند حضرت می‎فرمایند: دیدم صبر کردن بر این محیط ظلمانی به عقل نزدیک تر است.

ناوبری کتاب