کسی که استاد دانشگاه است همیشه با مسائل علمی و مهم در ارتباط است، کسی که در سیاست باشد با جهان سیاست و رجال سیاسی در ارتباط است، و همچنین دیگر شغلها؛ کسی که بافنده است سر و کارش با نخ و سوزن است و مشتریان او هم بیشتر از طبقات پایین هستند. البته این مسأله موجب ناراحتی کسی نشود، این تشریح حقایق است، این واضح است که اگر یک کسی در یک محیط باز شغل اختیار کند و سر و کارش با شخصیتها و بزرگان و اهل علم باشد روحش وسیع تر میشود، این انسان ساخته میشود، و فرق میکند با کسی که در یک محیط بسته مشغول به کار است.
عده ای خواسته اند بگویند: "حائک" در اینجا بافنده نیست بلکه منظور کسی است که با زبانش تر و خشک را به هم میبافد- - ظریفی میگفت: میدانی فرق بین سیاست و قالی چیست ؟ قالی را اول میبافند بعد روی آن مینشینند اما سیاست را اول مینشینند بعد میبافند - و این همان بافندگی است که از آن مذمت شده است. حدیثی هم به این مضمون داریم که خاطر بافندگان را تأمین میکند: "قال: ذکر الحائک عند أبی عبدالله(ع) أنه ملعون، فقال: انما ذلک الذی یحوک الکذب علی الله و علی رسوله"منهاج البراعة، ج 3، ص 285 راوی میگوید: پیش امام صادق (ع) صحبت شد که بافنده ملعون است، حضرت فرمود: حائک کسی است که دروغ بر خدا و پیغمبر میبافد؛ مطابق این معنا به اشعث میفرماید: تو خودت آدمی دروغ باف هستی همان گونه که پدرت بوده است، این معنا هم بعید نیست. به هرحال حضرت این مطلب را برای خرد کردن شخصیت اشعث فرمود، و بعد میفرماید:
"منافق ابن کافر!"
(منافق پسر کافر!)