صفحه ۳۱۶

"حائک ابن حائک !"

(ای متکبر فرزند متکبر! و یا ای بافنده پسر بافنده !)

"حائک" اگر از ماده "حیک" باشد به معنای متکبر است و اگر از ماده "حوک" باشد به معنای بافنده است.

اشعث اهل یمن بوده و یمنی ها نوعا بافنده بوده اند، برد یمانی هم معروف بوده؛ در حقیقت حضرت می‎فرماید: برو یمن پارچه بافی کن، تو را به سیاست و حکومت چه کار.

خالد بن صفوان برای مذمت مردم یمن می‎گفته: "لیس فیهم الا حائک برد او دابغ جلد او سائس قرد، ملکتهم امراءة، و اغرقتهم فأرة، و دل علیهم هدهد"نهج البلاغه عبده در شرح همین خطبه، شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 297؛ و منهاج البراعة، ج 3، ص 285 مردم یمن نیستند مگر بافنده برد و دباغی کننده پوست و بازی دهنده میمون، یک زن بر آنها حکومت می‎کرد - اشاره به بلقیس است که در زمان حضرت سلیمان سلطان یمن بود - و موشی همه آنها را غرق کرد - سد مآرب که خیلی مهم بوده و همه یمن را سیراب می‎کرده توسط سوراخی که یک موش در پهلوی آن ایجاد می‎کند می‎شکند و همه را غرق می‎کند - و هدهد دیگران را بر آنها راهنمایی کرد - در زمان حضرت سلیمان هدهد حضرت سلیمان را بر وجود آنها و این که غیر خدا را پرستش می‎کنند راهنمایی کرد - .

از بعض روایات استفاده می‎شود که شغل بافندگی کراهت دارد،- و می‎گویند سرش این است که نوعا بافندگان با طبقه پایین سر و کار داشته اند و فکرشان در مسائل مهم زندگی و مسائل سیاسی و اقتصاد و مسائل مملکت و سرنوشت آینده نبوده است. این یک واقعیت است که شغل روح و فکر انسان را هم می‎سازد،

ناوبری کتاب