"علیک لعنة الله ولعنة اللاعنین !"
(بر تو باد لعنت خدا و لعنت لعنت کنندگان !)
در اسلام حیثیت و آبروی اشخاص محترم است و حتی المقدور انسان بایستی حیثیت و آبروی اشخاص را حفظ کند، اگر کسی در گذشته اشتباهی کرده و حالا پشیمان است و واقعا توبه کرده و برگشته باید حیثیتش کاملا حفظ شود. من گاهی این بچه های داغ و تند را نصیحت میکنم، که به بهانه این که فلان شخص ده سال پیش فلان اشتباه را کرده نیروها را خرد نکنید، نیروهایی که در خط حق و حقیقت هستند باید حفظ شوند، انسان جایزالخطاست، اگر در گذشته اشتباهی کرده و برگشته باید پذیرفت؛ ما در حکومت اسلامی به نیروهای خدمتگزار زیاد احتیاج داریم، به استاد دانشگاه، به متخصصین نیاز داریم، این به نفع کشور است که ما از نیروهای متخصص استفاده کنیم. اما در عین حال که اسلام به حیثیت و آبروی اشخاص اهمیت داده، اگر کسی سردسته منافقین است، از اول کارش نفاق و کارشکنی بوده و حالا هم کارش کارشکنی است - مثل همین اشعث که داستان زندگی او را شنیدید - حضرت علی با برخوردش با اشعث این درس را به ما میدهد که حفظ حیثیت و حرمت چنین شخصی لازم نیست، و چه بسا خرد کردن شخصیتش لازم است، تا از وجودش سوء استفاده نشود.
در روایتی دارد که اشعث در خانه اش که نزدیک مسجد بود مأذنه ای ساخته بود، هر وقت حضرت علی به مأذنه مسجد میرفت تا اذان بگوید اشعث هم به مأذنه خانه اش میرفت و خطاب به حضرت علی میگفت: تو آدم دروغگویی هستی، مردم را فریب نده؛ این گونه با حضرت مبارزه میکرد. اشعث رییس قبیله بنی کنده بود، یک عده طرفدار داشت، سردسته مردمی است که همیشه کارشکنی میکنند، حضرت علی باید شخصیت چنین آدمی را در جمعیت خرد کند تا دیگر نتواند قد علم کند، به این دلیل حضرت علی (ع) با اشعث با خشونت سخن میگوید.