داستان را گفتند، بالاخره چون از رؤسای قبیله بنی کنده بود ابوبکر او و ده نفر از اقوامش را آزاد کرد، و خواهرش ام فروه را که زن کوری بود به ازدواج اشعث درآورد، اشعث شوهر خواهر ابوبکر شد، بعد راه میافتاد در شهر مدینه شترهای مردم را نحر میکرد و میگفت: ای مردم این ولیمه عروسی من است، وقتی به او اعتراض میکردند که چرا شترهای مردم را میکشی، میگفت بیایید پولش را بگیرید. اشعث چنین آدمی بود.-
نقش اشعث در نجات معاویه از شکست حتمی در جنگ صفین
اشعث در جنگ صفین جزو ارتش حضرت علی بود، و خیانتهای واضح و روشنی انجام داد.
در جنگ صفین ارتش حضرت علی در اثر شجاعت و شهامت تا نزدیک چادرهای معاویه و عمروعاص رسیده بودند و نزدیک بود به پیروزی برسند، و اگر حضرت علی پیروز میشد خلیفه بلامعارض بود و بعد از او امام حسن و به همین صورت حکومت در مسیر حق قرار میگرفت. عمروعاص برای این که لشکر معاویه را از شکست نجات دهد گفت قرآنها را سر نیزه کنید و بگویید برای چه میجنگید، حاکم بین ما و شما این قرآن باشد، عده ای از جمله همین اشعث که از سران بنی کنده بود و حرفی که میزد قبیله اش هم دنبالش بودند مسأله صلح را مطرح کردندشرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 293 تا 296؛ همچنین بخش هایی از این مطالب در تاریخ طبری وقایع سال 11، تنقیح المقال مامقانی، اسد الغابة، نهج البلاغه عبده و سایر کتابها به صورت پراکنده است. و به مبارزه با حضرت علی پرداختند، هرچه حضرت علی فرمود: کتاب ناطق من هستم، اینها قرآن را بهانه کرده اند، چون دارند شکست میخورند قرآنها را سر نیزه کرده اند، سخن حضرت در آنها اثر نکرد و گفتند: اینها قرآن را