ممکن است سؤال شود که حضرت فرمود بیان همه چیز در قرآن هست، ما که خیلی چیزها را در قرآن نمی یابیم. مثلا این که چه نمازی چند رکعت است در قرآن نیست، خلاصه خیلی چیزها را از قرآن نمی فهمیم. جواب این است که: قرآن ظاهر دارد، باطن دارد، و باطنش باطن دارد، باید برای فهم آن به کسانی مراجعه کرد که ظاهر و باطن قرآن دست آنهاست. بگذریم از این که قرآن راههای کلی را بیان میکند، و از آنها میتوان جزئیات را به دست آورد.
عظمت ظاهر و باطن قرآن
"و ان القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق"
(و همانا قرآن ظاهرش زیبا و جالب است و باطنش عمیق.)
"أنیق" چیزی را میگویند که جلب توجه میکند. ظاهر قرآن خیلی زیباست، قرآن را با صوت زیبا میخوانند، اما آیا تا حال دیده اید که تورات و انجیل را با صوت زیبا بخوانند و مثل قرآن در رادیو پخش کنند؟ این جاذبه ای که قرآن دارد و به اصطلاح روی الحان و نت های موسیقی جور میآید، تورات و انجیل ندارد؛ در عربستان که نه موسیقی بوده و نه دانشگاه، قرآنی آورده که با الحان موسیقی جاذبه دار جور بیاید. مخالفین قرآن گوش میدادند و لذت میبردند اما میگفتند سحر است. حضرت میفرماید: قرآن ظاهرش زیباست و جلب توجه میکند، و باطنش خیلی عمیق است، هرچه بخواهی در آن هست؛ منتها چاه عمیق را من و شما نمی توانیم به عمقش برسیم و استفاده کنیم، کارشناس میخواهد، متخصص میخواهد. قرآن هفتاد بطن دارد و از هر بطنی یک چیزی فهمیده میشود، منتها متخصص باید بفهمد.
"لاتفنی عجائبه، و لاتنقضی غرائبه"
(عجایب قرآن فانی نمی شود، و غرایب آن پایان ندارد.)