خدا در دستشان بود، و به کتاب ناطق خدا مثل حضرت علی (ع) دسترسی داشته اند، اما آنها به نحوی حضرت علی را از صحنه کنار گذاشتند که حضرت میرود دنبال کشاورزی؛ بر فرض حضرت علی هم خلیفه نباشد، نباید از صحنه علم کنار گذاشته شود، اما آنها حضرت را از صحنه علم هم کنار گذاشتند.
احتمال سوم: وجه سوم برای این که بگوییم تصویب درست است این که بگوییم: خداوند دینش را ناقص فرستاده، خداوند فرموده نماز بخوانید، حج به جا آورید، اما این که نماز را شکسته باید بخوانی یا تمام خداوند نظر نداده، و محول کرده به این دو مجتهد یا دو قاضی که تکمیل کنند. خداوند اصول احکام را بیان فرموده اما فروع احکام را نظر نداده، و به پیغمبر وحی نشده و پیغمبر هم حکمی ندارد، و بر مجتهدین است که دین خدا را تکمیل کنند، که البته این را هم نمی توانیم بگوییم. حضرت میفرماید:
"أم أنزل الله دینا ناقصا فاستعان بهم علی اتمامه ؟"
(یا این که خداوند دین ناقصی را فرستاده و از مجتهدین برای اتمام آن کمک خواسته است ؟)
مثل قانون اساسی که شیوخ و بزرگان تهیه میکنند، و نمی توانند تمام خصوصیات و فروعش را بیان کنند، بعد نمایندگان مجلس میآیند آیین نامه و قوانین آن را تدوین میکنند، حالا کسی بگوید خدا هم اصولش را بیان کرده و باقی را گذاشته تا مجتهدین بیایند با نظر خودشان درست کنند.
پیامبراکرم (ص) در خطبه وداعش میفرماید: "ما من شئ یقربکم من الجنة و یباعدکم من النار الا و قد امرتکم به، و ما من شئ یقربکم من النار و یباعدکم من الجنة الا و قد نهیتکم عنه"اصول کافی، ج 2، ص 74، کتاب الایمان و الکفر، باب الطاعة و التقوی هیچ چیزی نیست که شما را به بهشت نزدیک کند و از جهنم دور سازد مگر این که به شما دستور آن را داده ام، و هیچ چیزی نیست که شما را به آتش نزدیک کند و از بهشت دور سازد مگر این که من نهی کردم شما را از