صفحه ۲۴۳

از جوانهاست که می‎توان قرآن را با یک مفردات قرآن تفسیر کرد و مسأله تمام است در حالی که نه صرف و نحوش را می‎دانند و نه حتی می‎توانند آیه را درست بخوانند و می‎خواهند بر طبق آن فتوی دهند، این مثل دکتر بی سوادی است که می‎خواهد طبابت کند، روشن است که به غلط و اشتباه می‎افتد. پس نباید گفت چرا این آقا گفته "احوط" و در مقام فتوی و انجام احکام الهی احتیاط کرده است. پس چه کند؟ اگر بدون این که مسأله ای برایش صد در صد روشن شود یک چیزی ببافد و بگوید، این می‎شود فتوای به غیر علم، و مجتهد اهل ورع نمی تواند بدون رعایت جوانب و اطمینان فتوی بدهد.

به هرحال وجدان و عقل به انسان می‎گوید کسی که در مسائل متخصص و مجتهد نیست باید به اهل خبره و اهل فن مراجعه کند، همان طور که بیمار به دکتر حاذق مراجعه می‎کند، و دکتر حاذق هم باید کمال دقت را بکند.

مخطئه و مصوبه

مخطئه کسانی هستند که می‎گویند حکم واقعی خدا یکی بیشتر نیست، اگر مجتهد در مقام استنباط به حکم خدا رسید مصیب است و به واقع رسیده است و اگر نرسید مخطئ است. شیعه و برخی از علمای اهل سنت از این گروه هستند. اما با این که ممکن است مجتهد خطا کند ولی جاهل برحسب حکم وجدان موظف است به او مراجعه کند؛ چون چاره ای جز مراجعه به متخصص نیست. کسی که نمی داند، باید به کسی که می‎داند مراجعه کند، گرچه گاهی متخصص هم اشتباه می‎کند.

مصوبه کسانی هستند که می‎گویند حکم واقعی خداوند همان است که مجتهد استنباط می‎کند، گرچه مجتهدان با هم اختلاف داشته باشند؛ مثلا اگر ابوحنیفه فتوایی داد و شافعی هم فتوای خلاف آن را داد، هر دو حکم واقعی خداست؛

ناوبری کتاب