به خورد مردم داده میشد.
حدود دویست سال مسلمانها را راجع به این که آیا کلام خدا حادث است یا قدیم، به جنگ هم انداختند، یک عده میگفتند حادث است، و یک عده دیگر میگفتند قدیم است، و بر سر این موضوع چه جنگها کردند! حکومت های وقت هم از این جنگها سوء استفاده کرده، ملت و علما را سرگرم کردند تا خودشان مشغول حکومت و عیاشی باشند. بالاخره در مسائل اعتقادی یا عملی اگر برخلاف حق چیزی گفته شود این بدعت و حرام است.
میگویند انگلیسی ها وقتی میخواستند هندوستان را فتح کنند، هر دسته ای از مردم را به چیزی مشغول کردند تا به فکر استقلال کشورشان نیفتند، بعد گرفتار روشنفکرها شدند - روشنفکرها و درس خوانده ها همیشه جلودار افکار استقلالی هستند - انگلیسی ها برای این که این گروه را هم مشغول کنند، آمدند یک جدول درست کردند 100 رقمی، یعنی 100 در 100، مثل جدول ضرب 10 در 10، این جدول را بین روشنفکرها پخش کردند که هر کس این جدول را حفظ کند جایزه میگیرد؛ روشنفکرها به جای این که به فکر استقلال و اقتصاد و فرهنگ کشورشان باشند، افکارشان متوجه جدول حل کردن شد و به نظرشان چیز خوبی بود، هم سرگرم کننده بود و هم جایزه داشت. خلاصه آنان را هم به این بازی مشغول کردند و هندوستان را تصاحب کردند.
به هرحال مذهبی ها را با اختلافات مذهبی، و روشنفکرها را با یک کانال انحرافی دیگر مشغول میکنند.
من بارها گفته ام - در عین حال که با ورزش مخالف نیستم - با این که ورزش چیز خوبی است و تا اندازه ای لازم است، اما اگر از حد گذشت و فکر جوانهای روشن که باید در مسائل علمی و تکنیک و صنعت بیفتد، در راه ورزش و مانند آن افتاد، آن وقت است که تکنیک و صنعت زمین میماند و باید کارشناس از آمریکا بیاوریم؛