مسلمانان نشد اما محور علمی مسلمین باشد، ولی افرادی روی جهاتی که دل خوشی از حضرت علی (ع) نداشتند آن حضرت را کنار گذاشتند، نظیر سیاست هایی که در زمان خودمان هم گاهی به چشم میخورد، یک وقت مصلحت اقتضا میکند یک کسی را کنار میگذارند و حتی به علم او هم توجه نمی کنند.
وقتی پیامبر اسلام (ص) از دنیا رفته و اسلام در حال توسعه پیدا کردن است و از کشورهای مختلف مردم توجه پیدا کرده اند و میخواهند اسلام را شناسایی کنند، مسلم است که به اصحاب پیغمبراکرم (ص) مراجعه میکنند، و چون حضرت علی (ع) که علوم پیامبر(ص) پیش اوست کمتر مورد توجه است، اصحاب دیگری که روی کار آمده اند و در گردونه هستند مورد سؤال واقع میشوند، و وقتی که مسائل را ندانند پای قیاس و استحسان و فکرهای خودشان در کار میآید؛ از اینجاست که از همان زمان حضرت علی (ع) مسأله بدعت و آرای اشخاص مطرح میشود.
از یک طرف اینها نمی خواستند زیر بار حضرت علی (ع) بروند و از طرف دیگر بعد از پیغمبراکرم (ص) مواجه شده اند با این که مردم علوم پیغمبر(ص) را از اینها میخواهند، این افرادی که پیش پیغمبراکرم (ص) بودند به ذهنشان نمی آمد که اسلام اینقدر توسعه پیدا میکند و از شرق و غرب متوجه مدینه میشوند و میخواهند از افکار و سنت پیغمبر سؤال کنند، روی این جهات افکار خودشان را در وسط آورده اند چون راه دیگری نداشته اند.
"مشغوف بکلام بدعة"
(کلام بدعت و ساخته خودش به پرده دلش نشسته است.)
"مشغوف" و "مشعوف" هر دو خوانده شده است. "مشعوف" از ماده "شعف" به معنای حب و محبت است، چیزی را که انسان از آن خیلی خوشش میآید میگویند به آن شعف دارد. "مشغوف" از "شغاف" است به معنی پرده دل، چیزی را