"ان ابغض الخلائق الی الله رجلان"
(به درستی که مبغوضترین مردم پیش خدا دو دسته اند.)
گناهان فردی و اجتماعی
معصیت و تخلف و نافرمانی از امر خدا یک وقت شخصی است؛ مثل این که کسی آنچه را خدا نهی کرده مرتکب میشود، کارش کار اجتماعی نیست - گرچه کارهای شخصی هم در جامعه بی اثر نیست - اما به نحوی نیست که جامعه را به انحراف بکشاند، بلکه در گوشه ای فسادی پیدا شده و فردی فاسد شده است که این گناه فردی است.
اما اگر در کارهای اجتماعی افراد منحرفی باشند دودش به چشم جامعه میرود، ضررش به همه جامعه میخورد؛ مثلا فرض کنید حاکم مسلمین، کسی که نبض سیاست کشور در دست اوست، یا کسانی که نبض اقتصاد کشور در دست آنهاست، یا کسانی که فرهنگ جامعه در دست آنهاست، اگر در کارشان انحرافی پیدا شود ضررش به همه جامعه میخورد؛ اینها اگر فاسد باشند، سیاست و اقتصاد و فرهنگ جامعه خراب میشود، این گناه اجتماعی است.
عقاید و افکار زیربنای جامعه است نه اقتصاد
گناهان اجتماعی پیش خداوند سنگین تر از گناهان فردی میباشند، و از گناهان اجتماعی آنچه مربوط به فرهنگ جامعه است ضررش از همه بیشتر است؛ زیرا انسانیت انسان به فرهنگ، عقاید و افکار اوست.
کسانی که زیربنای تمام شئون جامعه را اقتصاد قرار میدهند، و تصور میکنند اگر اقتصاد خوب باشد همه چیز خوب است و اگر اقتصاد فلج باشد جامعه فلج است، اینها انسان را در ردیف سایر حیوانات قرار میدهند. گاو وقتی آب و علفش