صفحه ۲۱۷

احتمال اول: کتاب و سنت منطبق بر راه وسط می‎شوند، یعنی شما که در راه وسط واقع شدید همان راه کتاب و سنت است. در این احتمال باید فعل "ینطبق" را در تقدیر بگیریم تا متعلق "علیها" باشد.

احتمال دوم: کتاب و سنت شاهد راه وسط می‎باشند، و راه وسط را به شما می‎فهمانند. در این احتمال باید "یشهد" را در تقدیر بگیریم تا متعلق "علیها" باشد.

اگر ما نقل کافی را ملاک قرار بدهیم راه وسط منطبق بر شخص امیرالمؤمنین (ع) می‎شود؛ فواتح سور را که در ابتدای بعضی از سوره های قرآن است اگر جمع کنیم و مکررات را حذف کنیم، این جمله به دست می‎آید: "صراط علی حق نمسکه" راه علی راه حقی است که ما به آن چنگ می‎زنیم.

در حدیث است که: "الصراط صراطان: صراط فی الدنیا و صراط فی الاخرة، فاما الصراط فی الدنیا فهو الامام المفترض الطاعة ..."تفسیر صافی، تفسیر سوره فاتحه، ج 1، ص 72؛ و معانی الاخبار، ص 32 راه دو راه است: راهی در دنیا و راهی در آخرت، راه در دنیا امام واجب الاطاعة است، و راه آخرت همان پل صراط است که بر روی جهنم قرار دارد، و از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است، مع ذلک اولیاء خدا مثل برق از آن عبور می‎کنند. در حقیقت صراط مجسمی که معیار حق و حقیقت است و انسان باید بر طبق آن عمل کند همان امام واجب الاطاعة است که مصداق شاخصش حضرت امیرالمؤمنین (ع) می‎باشد.

این که حضرت فرمود: "باقی الکتاب" به این معنا نیست که قرآن تحریف شده است و مقداری از آن از دست رفته و باقیمانده آن مورد نظر است، بلکه این از قبیل اضافه صفت به موصوف است یعنی "کتاب باقی". پیغمبراکرم (ص) فرمود: من از بین شما می‎روم و دو چیز گرانبها در بین شما باقی می‎گذارم یکی کتاب و دیگری عترتم. پس معنا این می‎شود: کتابی که بعد از رحلت پیامبر(ص) باقی مانده است. بعضی به شیعه نسبت داده اند که قائل به تحریف کتاب می‎باشند، اما این تهمت

ناوبری کتاب