صفحه ۲۰۴

به حضرت خبر داده شده بود که مردم می‎آیند و با حضرت بیعت می‎کنند، ولی این خبر داشتن از قبل نباید از انجام وظیفه ممانعت کند. دو جمله قبل مقدمه برای این جمله بودند.

گناهان همچون اسب های چموشند

"ألا و ان الخطایا خیل شمس حمل علیها أهلها، و خلعت لجمها، فتقحمت بهم فی النار"

(آگاه باشید که خطاها و گناهان همچون اسب های چموشی هستند که افسار آنها در دست سواران آنها نیست و این اسب ها سوارانشان را در آتش فرو خواهند برد.)

"خطایا" جمع "خطیئة" است، یعنی گناه. "خیل" یعنی اسب ها، مفرد است اما معنای جمع می‎دهد، مثل "قوم" که مفرد است اما معنای جمع می‎دهد. "شمس" جمع "شموس" است، یعنی چموش. "لجم" جمع "لجام" است، یعنی لگام و افسار. این جمله و جمله بعدی از جملات معروف و جالب نهج البلاغه است. در حقیقت حضرت دو تشبیه آورده اند، یکی مربوط به اهل گناه و دیگری مربوط به اهل تقوی.

انسان وقتی یک گناهی را مرتکب شد این گناه کم کم انسان را به گناه دیگری دعوت می‎کند. افرادی که دنبال فحشا می‎روند در ابتدا خیلی برایشان سنگین است که زیر بار معصیت بروند، وجدان آنها هم چه بسا ناراحت می‎شود، اما دفعه دوم وجدانشان کمتر ناراحت می‎شود، دفعه سوم کمتر از قبل، کم کم به صورت یک امر عادی در می‎آید، و انسان افسارگسیخته می‎شود، دیگر هر فحشا و جنایتی پیش آید بدون این که مانع و رادعی باشد انجام می‎دهد و به فکر عاقبت کار هم نیست.

حضرت گناهان را تشبیه به اسب های چموشی کرده که افسار آنها رها شده باشد و به هر جایی وارد می‎شوند، به ملک مردم، به کشتزار مردم، به این طرف و آن طرف، تا این که صاحبش را به دره ای می‎اندازد و به هلاکت می‎رساند. مردمان گناهکار همچون سواران چنین اسب های چموشی هستند که دهانه های

ناوبری کتاب