با هم مخالفت میکنند مثل این که هر یک دیگری را در مشقت قرار میدهد. و ممکن است شقاق از این جهت باشد که هر کدام در شقی میروند و هر کدام برای خودشان راهی را انتخاب میکنند، با این که باید همه در راه حق بروند.
"و دینکم نفاق"
(و دین شما نفاق و دو رویی است.)
مدح و مذمت از شهرها
مدح یا مذمتی که أئمه (ع) از شهرهای مختلف فرموده اند موسمی بوده است؛ زیرا مطالبی که حضرت راجع به اهل بصره فرموده نسبت به مردمی است که در آن زمان مواجه با حضرت بوده اند و معنایش این نیست که مردم بصره تا قیامت منافق هستند؛ به طور کلی مطالبی که ائمه ما راجع به بلدان و شهرها فرموده اند موسمی است؛ مثلا ائمه ما از ساوه مذمت و از آوه که در چند فرسخی ساوه است مدح و تعریف کرده اند، و این روی این جهت بوده که مردم آوه در آن زمان از دوستان اهل بیت بوده اند و مردم ساوه از دوستان نبوده اند؛ و یا مثلا از اصفهان مذمت و از قم مدح نموده اند، برای این که مردم اصفهان در آن زمان با اهل بیت سر و کار نداشتند و اهل قم محب اهل بیت بودند. همچنین وقتی حضرت میفرمایند مردم بصره چنین اند، به حسب عرف و حکم عقل مقصود این است که نوعا چنین هستند وگرنه مردم خوب هم در بصره بوده است.
"و ماؤکم زعاق"
(و آبتان شور است.)
بصره در کنار شطالعرب است و شطالعرب هم به خلیج فارس متصل است و زمین هایش هم پایین است و هم شوره زار، آب دریا هم شور است و به آنجا اثر دارد. میگویند یکی از آثار آب شور این است که نوعا ذهن انسان را ضعیف میکند و