مکه سه هزار نفر از افراد ناراضی را جمع آوری کردند و چون طلحه در بصره نفوذ داشت تصمیم گرفتند به طرف بصره بروند و آنجا را مرکز مخالفت با حضرت قرار بدهند، با این سه هزار نفر عازم بصره شدند،کامل ابن اثیر، ج 3، ص 208 به بصره که رسیدند تعدادشان به سی هزار نفر رسید.
داستان شتر عایشه
شخصی به نام یعلی بن امیه شتری قوی هیکل، خشن و درشت را پیش عایشه آورد، چنانچه ابن ابی الحدید مینویسد: عایشه وقتی که این شتر را دید خیلی خوشش آمد، شتربان در تعریف هایی که از شتر کرد گفت من نام این شتر را عسکر گذاشته ام، یعنی شتری که خودش یک لشکر است؛ تا این را گفت عایشه گفت: (انا لله و انا الیه راجعون) من این شتر را نمی خواهم، گفتند چرا؟ عیبش چیست ؟ عایشه یادش آمد زمانی پیامبراکرم (ص) به او فرمود: روزی شتری به تو پیشنهاد میشود به نام عسکر، مواظب باش سوار بر این شتر نشوی؛ عایشه گفت: من سوار این شتر نمی شوم، به هرحال از این شتر صرف نظر کردند و به دنبال شتر دیگری رفتند، اما هرچه گشتند شتری به این خوبی پیدا نکردند؛ ابن ابی الحدید مینویسد: آمدند ظاهر این شتر را عوض کردند و به دروغ به عایشه ام المؤمنین گفتند: این شتر دیگری است که برای شما پیدا کرده ایم، و عایشه هم قبول کرد.شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 224 و 225؛ و منهاج البراعة، ج 3، ص 189 و 190
در جنگ جمل محور و پرچم اصحاب جمل این شتر بود، چون عایشه ام المؤمنین سوار آن و در حقیقت جلودار بود و همه به عشق این شتر و حمایت از زن پیغمبراکرم جنگ میکردند. در تاریخ آمده است که هفتاد نفر از قریش افسار این شتر را گرفتند که همه در راه این شتر کشته شدند.کامل ابن اثیر، ج 3، ص 249؛ و شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 265 چون حضرت امیر مشاهده